|
واگذاری سرخابیها به بخش خصوصی و خطراتش
هفتتپهسازی در فوتبال ممنوع
مهدی طاهرخانی: در طول چند سال گذشته مهمترین برنامه بلندمدت وزارت ورزش و جوانان برای ۲ تیم پرطرفدار پایتخت، مربوط به ماجرای واگذاری این ۲ تیم به بخش خصوصی بود. ابتدا بحث واگذاری در بورس مطرح شد و سپس به فرابورس رسید. فقط لازم است کلیدواژه واگذاری استقلال و پرسپولیس را در موتور جستوجوگر وارد کنید. میبینید ابتدای سال، وزارت ورزش و جوانان وعده واگذاری در ۶ ماه نخست را اعلام کرده و سپس در نیمه دوم، صحبت پایان سال را مطرح کرده است(!) وزیر ورزش از برچسبهای رنگی که از سوی طرفداران ۲ تیم به او چسبیده خسته شده و تنها راه رهایی را واگذاری میداند. دولت هم چندین سال سعی کرد این کار را به انجام برساند اما به واسطه بدهیهای انباشته و مسائل دیگر، این کار به سرانجام نرسید و بعید است در فرصت باقیمانده تا پایان عمر دولت دوازدهم هم شدنی باشد. عدهای تصور میکنند تنها راه نجات سرخابیها همین بحث واگذاری به بخش خصوصی است اما نگاهی به تجربههای قبل، در دیگر حوزهها مثل هفتتپه و دیگر موارد، نشان میدهد واگذاری به بخش خصوصی لزوما همیشه بهترین راهکار نیست و نخواهد بود.
یک: امروز فوتبال در همه جای جهان به صورت خصوصی اداره میشود اما سوال مهم این است: آیا در وضعیت موجود کشور ما، امکان چنین چیزی برای سرخابیها وجود دارد؟ آیا مباحثی مثل حق پخش تلویزیونی و فروش پیراهن و دیگر منابعی که باشگاههای مطرح جهان بدون آن امکان بقا ندارند، در کشورمان واقعا به صورت حقیقی و راستین فراهم است؟
اگر قرار باشد تنها در وادی شعار و نگاه به خارج و نمونههای بیرونی، بخواهیم برای مدل داخلی خودمان، الگوسازی کنیم بدون هیچ شک و تردیدی، هفتتپههای جدید را در فوتبالمان پدید میآوریم و خدا میداند بعد از آن چه باید بکشیم تا کار به همین روال امروز بازگردد.
دو: امید میرود در دولت بعد، پروژه واگذاری به صورت کامل متوقف شود. استقلال و پرسپولیس وضعیتی دارند که شاید به جرأت بشود عنوان کرد نمونه مشابه آن در جهان فوتبال یافت نمیشود؛ ۲ تیمی که هوادارانش تنها متعلق به یک شهر خاص در کشورمان نیستند و بین جمعیت 80 میلیونی ایران پخش شدهاند.
از این رو نمیشود حتی آن را با بزرگترین تیمهای جهان بسان بارسا، رئال و بایرن مقایسه کرد چرا که این تیمها با وجود اینکه در کل جهان صاحب طرفدار هستند اما در کشورشان تنها در شهرهای خودشان محبوبیت دارند و به هر شهر دیگری بروند، در اقلیت قرار میگیرند.
سه: ما باید نگاه ملی به این ۲ تیم داشته باشیم. طبق قانون، وزارت ورزش حق خرج کردن منابع مالیاش را در ورزش حرفهای ندارد اما میشود با راهکارهای دیگری که هماکنون بخش اعظمی از آن در حال اجراست، هزینههای موجود را تامین کرد. سرخابیها به گونهای اموال ملی به حساب میآیند و وزارت ورزش عوض راحت کردن خودش از شر مدیریت ۲ تیم، بهتر است در انتخاب مدیران آنها و همچنین نظارت، صحیح و اصولی گام بردارد. لازم نیست آنها پولی به این ۲ تیم بدهند؛ اگر مدیری انتخاب شود که بدهیهای «بیجهت» خارجی خلق نکند و اگر مدیریتی بر سر کار باشد که به واسطه بیتجربه بودن، ناگهان قیمت بازیکن را 5 برابر نکند، با همین کارگزاران فعلی که حدودا سالی 100 میلیارد تومان به هر یک از این ۲ تیم میدهند، میشود کار را پیش برد.
این ۲ تیم به گونهای کالای استراتژیک کشور محسوب میشوند و دادن آن به بخش خصوصی مشخص نیست چه چالههای متعددی که بخشی از آن میتواند امنیتی باشد را برای آینده فوتبالمان پدید آورد. تنها تصور کنید یک فرد بخواهد به عنوان مالک، 30 میلیون هوادار را ابزار خود برای رسیدن به مقاصد مختلف کند و دهها موضوع دیگر که قطعا در نمونههای خارج از کشور، به واسطه تفاوت بحث جغرافیای هواداران، وضعیتی متفاوت با کشورمان دارد.
میشود بخش خصوصی را برای حل مشکلات مالی به کمک گرفت اما اگر واگذاری تمامقد به سبک و رویه برخی واگذاریها انجام شود، همانند ورود به بزرگراه بیانتهایی است که مشخص نیست تا کجا آسفالت شده و نورش در شب تا چه زمان تامین میشود.
ارسال به دوستان
تحلیل«وطنامروز» از دلایل سقوط شاخص کل بورس در 4 ماه اخیر
پشتپرده سقوط
تصمیمات خلقالساعه دولتیها با شاخصهای بورس چه کرد؟
سیدحامد سیدقربانی*: ۴ ماه پس از ریزش شاخص کل بورس، سهامداران متضرر این بازار با حضور مقابل سازمان بورس، اعتراض خود را به اقدامات اشتباه دولت که سبب ریزش بورس و تداوم آن شده است، اعلام کردند. در همین ارتباط رئیس مجلس به منظور رسیدگی به شرایط بازار سرمایه، جلسهای مشترک با وزیر امور اقتصادی و دارایی، رئیس سازمان بورس و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس برگزار کرد. کارشناسان اقتصاد و فعالان بازار سرمایه معتقدند دولت در روند صعودی بورس باید با انجام اقداماتی نظیر عرضه داراییهای دولت در قالب عرضه اولیه، افزایش سهام شناوری شرکتهای دولتی، الزام سایر شرکتها به رعایت حداقلی از سهام شناوری، الزام به تعیین بازارگردان برای شرکتها و تسهیل ورود شرکتها به بورس و فرابورس، از شیب این رشد میکاست و با افزایش عرضه، تعادل مثبتی را در بازار به وجود میآورد. کارشناسان همچنین بر این باورند اختلاف بین وزیر نفت و وزیر اقتصاد بر سر عرضه دارا دوم، صدور مجوز فروش سنگین سهام عدالت، کاهش نسبت سرمایهگذاری در صندوقهای با درآمد ثابت و اخذ تصمیمات غیرکارشناسی و خلقالساعه موجب ریزش این بازار و دامن زدن به تشدید روند نزولی شده است. اکثر این اقدامات عملکرد نادرست وزیر اقتصاد و سازمان بورس را نشان میدهد اما وزیر اقتصاد برای توضیح در این باره، پای بانک مرکزی را هم به این ماجرا باز کرد. فرهاد دژپسند با انتقاد از تصمیم بانک مرکزی درباره افزایش نرخ سود بینبانکی، خواستار جلوگیری از این افزایش شد. همچنین شواهد نشان میدهد بر خلاف تکذیب رئیس کل بانک مرکزی درباره افزایش نرخ سود بانکی، برخی بانکها به صورت چراغ خاموش اقدام به افزایش این نرخ کردهاند.
به گزارش «وطن امروز»، سقوط ممتد شاخص کل بورس در 4 ماه اخیر، موجب متضرر شدن بخش زیادی از سرمایهگذاران در این بازار شده است. در این مدت، هر از چند گاهی این شاخص مثبت میشد و امید به بازگشت بازار را در سهامداران زنده میکرد اما دیری نمیپایید که دوباره منفی میشد و به مسیر نزولی خود ادامه میداد. نزولهای پیاپی شاخص، موجب اعتراض سهامداران و حضور آنها مقابل سازمان بورس جهت رسیدگی مسؤولان به وضعیت ریزشی بورس شد. در همین راستا رئیس مجلس شورای اسلامی هفته گذشته جلسهای مشترک با وزیر امور اقتصادی و دارایی، رئیس سازمان بورس و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس برگزار کرد. محمدباقر قالیباف در این جلسه بر لزوم اثربخشی سریع و ملموس اقدامات وزارت اقتصاد و سازمان بورس در این باره تاکید کرد و افزود: اعتماد مردم، بزرگترین سرمایه نظام است و نباید آن را تخریب کرد. هر گونه اقدامی که موجب صدمه به این اعتماد عمومی شود، غیرقابل قبول است. وی افزود: بازار سرمایه باید با حفظ ویژگی نقدشوندگی به عنوان مهمترین منبع تامین مالی تولید مورد اعتماد مردم باشد. قالیباف با اشاره به اختیارات وزارت اقتصاد و سازمان بورس در اداره حرفهای این بازار و صیانت از رونق بازار سرمایه تصریح کرد: وضعیت فعلی این بازار اصلا مورد قبول نیست و باید این رویه اصلاح شود و اعتماد به بازار بازگردد. همانطور که مردم با ترغیب دولت سرمایه خود را به این بازار آوردند، باید پاسخ اعتماد خود را هم بگیرند.
* واکسن بازار به جلسه مجلس
واکنش بازار به جلسه مشترک مجلس و دولت مثبت بود و شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران در پایان معاملات چهارشنبه با افزایش 9 هزار و 116 واحدی به رقم یک میلیون و 221 هزار و 57 واحد رسید. همچنین شاخص کل بورس با معیار هموزن نیز 106 واحد افزایش یافت و به رقم 364 هزار و 991 واحد رسید.
* نقش دولت در سقوط شاخص
پس از ترغیب مردم به سرمایهگذاری در بورس توسط دولت و تزریق نقدینگی عجیب به این بازار، قیمت سهمها به دلیل افزایش تقاضایی که در بازار به وجود آمده بود، روزبهروز بالاتر رفت. دولت میتوانست در این دوره با انجام اقداماتی نظیر عرضه داراییهای دولت در قالب عرضه اولیه، افزایش سهام شناوری شرکتهای دولتی، الزام سایر شرکتها به رعایت حداقلی از سهام شناوری، الزام به تعیین بازارگردان برای شرکتها و تسهیل ورود شرکتها به بورس و فرابورس از شیب این رشد بکاهد و با افزایش عرضه، تعادل مثبتی را در بازار به وجود آورد اما نه تنها عرضه را بیشتر نکرد، بلکه با دمیدن بر شیپور تشویق مردم برای ورود به بورس، هر روز تقاضا را برای خرید سهام افزایش داد. با افزایش سوددهی این بازار، سرمایههای چند برابر شده، به مرور از آن خارج و به بازارهای موازی هدایت شد و موجبات افزایش قیمت در این بازارها را نیز فراهم آورد. اینجا بود که برخی کارشناسان اقتصادی هشدار دادند اگر چه بورس در ابتدا میتوانست جاذب نقدینگی باشد اما با توجه به عدم تلاش دولت برای افزایش عمق بازار و چند برابر شدن سرمایه سهامداران، خروج این سرمایهها میتواند سایر بازارها را هم از تعادل خارج کند. دولت بیتوجه به سخنان کارشناسان همچنان به مسیر خود ادامه میداد و رئیسجمهور از مردم تقاضا میکرد همه چیزشان را به بورس بسپارند اما درست ۳ روز پس از این سخنان، سقوط بورس آغاز شد؛ سقوطی که در ابتدا یک اصلاح ساده به نظر میرسید اما با طولانی شدن آن، امید سرمایهگذاران برای بازگشت بازار به مدار صعودی به مرور کمرنگ شد. دولت در این 4 ماه هم اقداماتی را برای برگشت بازار انجام داد اما هیچیک به اهداف تعیین شده نرسید؛ تصمیماتی که عموما غیرکارشناسی و فیالبداهه بود و بعد از مدتی تاثیرات معکوس آنها بر بازار پدیدار میشد. حذف نوسانگیری روزانه از جمله این تصمیمات بود که با هدف کاهش فشار فروش در بازار وضع شد اما پس از آن شاهد افزایش این فشار در سهام بازار بودیم؛ قانونی که از ابتدا کارشناسان نسبت به عوارض آن هشدار داده بودند. در همین راستا مدیرعامل شرکت مشاور سرمایهگذاری ابنسینا با اشاره به تصمیم شرکت بورس مبنی بر تعطیل شدن نوسانگیری در تالار شیشهای گفت: اگر بازار سرمایه را مانند یک موتور در نظر بگیریم، نوسانگیران مانند روانکارهایی بودند که حرکت پیستون در این موتور را راحتتر میکردند. محسن عباسی تصریح کرد: اگرچه ممنوعیت نوسانگیری در بازار سهام صرفا باعث منفیهای این روزهای بورس نیست اما لغو این ممنوعیت به بازار کمک شایانی خواهد کرد. البته با تصویب این دستورالعمل سعی بر این بوده فشار فروش بازار گرفته شود ولی همزمان جذابیت و نقدشوندگی بازار برای معاملهگران روزانه کاهش پیدا کرده است.
حال یک ماه و نیم بعد از تصویب این قانون، با عیان شدن ناکارآمدی آن، مسؤولان سازمان بورس تصمیم به حذف این قانون گرفتند. سوالاتی که در چنین مواردی پیش میآید این است که مبنای این تصمیمات چیست؟ این تصمیمات خروجی چند جلسه کارشناسی و حاصل هماندیشی چند کارشناس اقتصادی است؟ مگر بازار سرمایه و ثروت مردم آزمایشگاه قوانین خلقالساعه مسؤولان سازمان بورس است؟ در صورتی که با وضع این قوانین، ضرری متحمل سرمایههای مردم شود، چه کسی این ضرر را میپردازد؟
البته اقدامات اشتباه و غیرکارشناسی دولت و سازمان بورس، به همین مورد ختم نمیشود؛ از جمله این اقدامات میتوان به اختلاف بین وزیر نفت و وزیر اقتصاد بر سر عرضه دارا دوم، مجوز فروش سنگین سهام عدالت و کاهش نسبت سرمایهگذاری در صندوقهای با درآمد ثابت اشاره کرد. دردآور آنکه قطار تصمیمات اشتباه دولت، پس از این همه اشتباه متوقف نشده و همچنان در حال تصویب قوانین عجیب و غریب غیرعلمی است. آخرین نمونه آن، مصوبه «احراز هویت دوعاملی برای ورود به سامانه معاملات آنلاین» است که در هیأتمدیره سازمان به تصویب رسید. حامد سنجری، رئیس مرکز نظارت بر امنیت اطلاعات بازار سرمایه درباره این مصوبه گفت با توجه به مصوبه هیأتمدیره محترم سازمان بورس، از تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۹۹ امکان ورود به سامانههای معاملات برخط بدون تایید پیامکی، وجود نخواهد داشت.
تا پیش از این، افراد فعال در بازار سرمایه میتوانستند با کد بورسی افرادی که تخصص و سرمایه کافی برای حضور در بورس نداشتند، اقدام به خرید عرضه اولیه کنند و بخشی از سود را به صاحبان این کدها بپردازند؛ اقدامی که موجب ورود سرمایه به بخش واقعی تولید از طریق عرضه شرکتها در بازار اولیه و کسب سود توسط فعالان بازار سرمایه میشد اما سازمان بورس بدون در نظر گرفتن واقعیات بازار، این قانون اشتباه را وضع کرد.
* بانک مرکزی؛ متهم جدید ریزش شاخص
در حالی که انگشت اتهام در ریزش بورس به سمت عملکرد نامناسب وزارت اقتصاد و دارایی و سازمان بورس بود، وزیر اقتصاد پای بانک مرکزی و رئیس کل بانک مرکزی را هم به این ماجرا باز کرد. در همین راستا فرهاد دژپسند در حاشیه جلسه هیأت دولت درباره نقش اقدامات اشتباه دولت در ریزش بورس گفت: اخیرا یکسری مباحثی مطرح شد که بر بازار بورس اثر گذاشت. مثلا اینکه قرار است نرخ سود بانکی افزایش پیدا کند اما رئیس کل بانک مرکزی این خبر را تکذیب کرد. بحثی است که نرخ سود بینبانکی بالا رفته و حتما باید از این موضوع جلوگیری شود. برخی نااطمینانیها به دلیل اظهار نظرات مداخلهگرایانه درباره بازار بورس باعث میشود سهامداران حقیقی و خرد دچار خسران و زیان شوند.
دژپسند ضمن رد تاثیر افزایش نرخ سود بانکی بر ریزش بورس، به نقش افزایش نرخ سود بینبانکی بر ریزش بورس پرداخت و گفت باید جلوی این افزایش گرفته شود. شواهد نشان میدهد افزایش نرخ بهره بینبانکی، تاثیر معناداری بر روند کاهش شاخص کل بورس دارد. با نگاه به روند نرخ سود بینبانکی درمییابیم با کاهش این نرخ از ابتدای سال جاری تا اواسط خرداد، شاخص کل بورس به طرز عجیبی رشد کرده است و پس از آن با افزایش این نرخ و خروج آرام سرمایهها از این بازار، زمینه برای سقوط بورس در کنار سایر اقدامات اشتباه دولت فراهم میشود. علاوه بر این خبرگزاری فارس در گزارشی، عدم افزایش نرخ سود بانکی را رد میکند و نشان میدهد برخلاف تکذیب افزایش نرخ سود بانکی توسط رئیس کل بانک مرکزی، برخی بانکها به صورت چراغ خاموش نرخ سود بانکی را تا 20 درصد افزایش دادهاند. بر اساس این گزارش در حال حاضر بالاترین نرخ سود سپرده توسط یک بانک مشهور و ۲ مؤسسه مالی و اعتباری پرداخت میشود. این سه مؤسسه نرخ سود سپرده را در سطح 20 درصد قرار دادهاند. از طرف دیگر همه بانکهای تجاری کشور برای سپردههای بالای 100 میلیون تومان نرخ سود سپرده را به سطح 18 درصد افزایش دادهاند. این اقدام بانکها ناقض مصوبه شورای پول و اعتبار است و قطعا تخلف محسوب میشود.
* روزنامهنگار
ارسال به دوستان
تعطیلی۲ هفتهای تهران در دستور کار امروز ستاد ملی مقابله با کرونا
تصمیمگیری در وقتهای تلفشده
گروه اجتماعی: دولت میخواهد بعد از ۲ ماه وقتکشی و در وقتهای اضافه موضوع تعطیلی ۲ هفتهای تهران را در دستور کار ستاد ملی مقابله با کرونا قرار دهد.
به گزارش «وطن امروز»، به گفته مسؤولان وزارت بهداشت قرار است موضوع تعطیلی ۲ هفتهای تهران در جلسه امروز - شنبه - ستاد ملی مقابله با کرونا مطرح شود. دولت تاکنون به بهانه تبعات اجتماعی و اقتصادی زیر بار تعطیلی نرفته و فقط محدودیتهای متنوعی را به تصویب رسانده است اما آمارهای ۲ ماه اخیر نشان داد تدابیر دولت اشتباه بوده و به علت این وقتکشی، بیش از 12 هزار نفر در این مدت بر اثر ابتلا به کرونا درگذشتند یعنی ۲ برابر تعداد فوتیها در تابستان. بعد از سکوت ۲ ماهه سرانجام مسؤولان وزارت بهداشت درخواست تعطیلی 2 هفتهای را علنی کردند و با توجه به اینکه مقام معظم رهبری وزارت بهداشت را محور تصمیمات کرونایی دانستند، دولت باید درباره تعطیلی موضعگیری صریحی داشته باشد. نامه روسای 65 دانشگاه علوم پزشکی کشور به روحانی و درخواست برای تعطیلی نشان داد این موضوع از اضطرار هم گذشته و دولت در حال وقتکشی است.
این در حالی است که حتی خود حسن روحانی اعلام کرده بود اگر تعداد مرگومیر روزانه از 300 نفر تجاوز کند آژیر خطر به صدا در میآید در حالی که تعداد قربانیان روزانه هماکنون به بیش از 460 نفر رسیده و چند هفته است شاهد فاجعه هستیم.
معاون درمان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درباره تعطیلی ۲ هفتهای کشور برای کنترل شیوع کرونا گفت: روز شنبه(امروز) در ستاد ملی درباره تعطیلی ۲ هفتهای کشور تصمیمگیری میشود. دکتر قاسم جانبابایی که به منظور ارزیابی از نحوه خدمترسانی به مردم مبتلا به کرونا به خراسان شمالی سفر کرده بود، درباره آخرین وضعیت این بیماری در کشور گفت: در اکثر استانها روند رو به کاهش نداریم یا با شیب ملایم در حال افزایش یا در حالت ثابت هستیم؛ باید صبر کنیم که انشاءالله رعایت پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم بتواند سیکل انتقال بیماری را بشکند. وی کاهش روند موجود را وابسته به توجه مردم به رعایت پروتکلهای بهداشتی دانست و خاطرنشان کرد: تا زمانی که مردم مراعات نکنند، شرایط انتقال زنجیره قطع نخواهد شد و بخشهای بیمارستانی همچنان پر بیمار خواهد بود؛ امیدواریم بزودی شاهد کاهش بیماران در بیمارستانها و به تبع آن کاهش مرگ و میرها باشیم. وی گفت: وزارت بهداشت به تنهایی نمیتواند کاری انجام دهد بلکه باید همه سازمانها و مردم پای کار بیایند، وزارت بهداشت تنها میتواند پروتکل ارائه کند چون کار وزارت بهداشت کار اجرایی در حوزه اجتماعی نیست بلکه خدماترسانی در بخش سلامت به مردم است و کار حوزههای دیگر است که در اجرا بتوانند آن پروتکلهایی را که وزارت بهداشت هر هفته ارائه میکند بدرستی اجرا کنند. معاون درمان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: براساس مصوبه هفته گذشته شورای عالی بیمه، تمام داروهایی که برای درمان بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» استفاده میشود در پوشش بیمهای قرار گرفت که این امر ابلاغ شده است. جانبابایی در حاشیه بازدید از بیمارستان تخصصی آیتالله هاشمیرفسنجانیشیروان در گفتوگو با ایرنا اظهار داشت: هر بیمار کرونایی به طور متوسط 5 تا ۱۰ قلم دارو دریافت میکند که همه این داروها زیر پوشش بیمه است و تنها یک قلم داروی ضدویروس که پیش از این در پرونده بیماران آزاد حساب میشد، بر اساس مصوبه جدید از هفته گذشته در پوشش بیمهای قرار گرفته است. وی گفت: در بیمارستانها نیز این نوع پوشش بیمهای مدیریت خواهد شد و انتظار داریم هر چه سریعتر این مسیر را اصلاح کنند و دارو با پوشش بیمهای در اختیار بیماران قرار گیرد.
در همین رابطه رئیس کمیته مقابله با کرونای مجلس شورای اسلامی گفت: تنها راه کاهش آمار مرگومیر و ابتلا به ویروس کرونا که این روزها با شیبی رو بهبالا در حرکت است، تعطیلی 2 هفتهای تهران و مراکز برخی شهرهاست، چرا که تاکنون محدودیتهای ایجاد شده برای قطع زنجیره این بیماری ثمربخش نبوده است.
دکتر یحیی ابراهیمی در گفتوگو با «وطن امروز» درباره محدودیتهای اعمال شده برای مقابله با کرونا بویژه تصمیم اخیر در تعطیلی فعالیت خیلی از مشاغل و محدودیت تردد حملونقل عمومی از ساعت 18 به بعد، تصریح کرد: چنین اقداماتی برای مقابله با کرونا خیلی موثر نیست، چرا که خود این تصمیم در اجرا مشکلات فراوانی چون طولانی شدن صف مسافران برای تهیه وسایل نقلیه و فشار بر آنها به دلیل افزایش هزینههای اقتصادی با پرداخت کرایههای بالا و در نهایت ایجاد مشکل برای صنوفی که درآمد آنها از طریق فعالیتهای شبانه است را به همراه دارد.
وی با بیان اینکه هیچ راهکاری جز تعطیلی 2 تا 3 هفتهای نمیتواند زنجیره چرخش ویروس کرونا را در کشور متوقف کند و آلام تیم پزشکی و درمانی بسیار خسته بیمارستانها را پس از حدود 9 ماه خدمات بیوقفه التیام بخشد، گفت: ویروس کرونا به دلایل شیوع گسترده آن اکنون خیلی به مردم نزدیک شده است و چنانچه پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاریهای اجتماعی از سوی مردم رعایت نشود باید منتظر درگیری بیشتر با این ویروس بود.
رئیس کمیته مقابله با کرونای مجلس شورای اسلامی به کمتوجهی مسؤولان در قرنطینه افرادی که تست آنها مثبت شده است، اشاره کرد و افزود: جریمه افراد بدون ماسک یا پیگیری کسانی که تست آنها مثبت شده است و احتمال خروج از خانه را دارند در حد شعار است. این در حالی است که هر فردی که دچار این ویروس میشود نه فقط وی بلکه کل اعضای خانواده او باید قرنطینه شوند تا این ویروس شیوع پیدا نکند. عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: تختهای بیمارستانی در تمام شهرهای کشور پر از بیماران کرونایی است، از طرفی پرستاران و کادر پزشکی نیز از فرط خستگی و خدماترسانی شرایط مناسبی ندارند. با این وجود تعطیلی چند هفتهای تهران و مراکز برخی شهرستانها میتواند کمک کند تا چرخه این ویروس در کشور متوقف شود.
وی اضافه کرد: البته دولت برای تعطیلی تهران یا برخی شهرها باید از قبل با تدارک تامین معیشت افراد آسیبپذیر و قشر کمدرآمد جامعه، اقدامات لازم را به کار میگرفت تا مشکلی در حین تعطیلی، زندگی مردم را تهدید نکند.
* آزمون دولت
با توجه به افزایش چشمگیر تعداد قربانیان کرونا در کشور، گویا تعطیلی دو هفتهای در دستور کار جلسه امروز شنبه ستاد ملی مقابله با کرونا قرار دارد. حتی نادر توکلی، معاون درمان ستاد مقابله با کرونا در استان تهران گفته تعطیلی پایتخت در مراحل نهایی قرار دارد. وی در این باره گفت: وضعیت استان تهران بحرانی است و درخواست تعطیلی دو هفتهای استان تهران تقریبا در حال جلو رفتن است؛ مصوبات اولیه گرفته شده و مصوبات نهایی آن را نیز از طریق ستاد کرونای استان تهران بشدت پیگیری میکنیم تا استان تهران به مدت ۲ هفته تعطیل شود. وی با اشاره به جزئیات طرح تعطیلی استان تهران افزود: لاک دان یا قفل کردن کامل مدنظر است؛ یعنی فقط ارگانهای امدادی و خدماتی ویژه اجازه فعالیت دارند، در نتیجه همه کارمندان و کارگران تعطیل میشوند و فقط مشاغل گروه یک مانند اورژانس، آتشنشانی، بیمارستانها، فروشگاههای مایحتاج و مواد غذایی مردم میتوانند فعالیت داشته باشند. معاون درمان ستاد مقابله با کرونا در استان تهران ابراز داشت: ما بشدت در حال رایزنی برای اعمال این تعطیلی دو هفتهای هستیم و خوشبختانه بسیاری از مسؤولان استان نیز روی این موضوع توافق نظر دارند. البته موضوع تعطیلی دو هفتهای استان تهران در آستانه تأیید نهایی است.
ما قبلا مناطقی را مناطق سفید اعلام میکردیم اما الان این مناطق وجود ندارد و دارای ۳ وضعیت بحرانی، قرمز و زرد هستیم، به عبارت دیگر اعلام وضعیت مناطق ۳ رنگی شده است. تعداد موارد بستری ما در مراکز مرکزی و جنوب شهر تهران بیشتر از سایر مناطق است. معاون درمان ستاد مقابله با کرونا در استان تهران در ادامه بیان داشت: آنچه مشخص است اینکه اگر تعطیلی دو هفتهای در استان تهران اتفاق بیفتد، میتوانیم تا حدودی موج ابتلا و مرگومیر را کنترل کنیم. توکلی در پاسخ به این پرسش که «آیا برنامهریزی لازم شده تا اگر استان تهران ۲ هفته تعطیل شد مردم به مسافرت نروند؟» خاطرنشان کرد: بله! این موضوع بر اساس یک برنامهریزی جامع است.
* پرستارها: تعطیل کنید
غیر از مسؤولان وزارت بهداشت، رؤسای سازمان نظام پزشکی و نظام پرستاری هم خواهان تعطیلی دو هفتهای شدند.
محمد میرزابیگی، رئیس سازمان نظام پرستاری در نامهای به رئیس جمهور، نوشت: در روزها و هفتههای اخیر شاهد افزایش بیسابقه بیماری «کووید-۱۹» و به تبع آن، افزایش مرگومیر در بین مردم و مدافعان سلامت در کشور هستیم. از طرفی ظرفیت اکثر بخشهای تعلق گرفته به کرونا تکمیل شده است و بیمارستانها در حال تغییر ظرفیت سایر بخشها، جهت افزایش ظرفیت پذیرش بیماران کرونایی هستند.
تاکنون بالغ بر ۴۰ هزار نفر از پرستاران خود به کرونا مبتلا شده و از این میزان حدود ۳۵ هزار نفر مجدد بعد از بهبودی مشغول کار در همان بخشها شدهاند اما همچنان بیش از ۵ هزار نفر از آنان یا قرنطینه، یا بستری و تحت درمان هستند و حدود ۷۰ پرستار نیز تا امروز شهید شدهاند.
طبق نظر اکثر متخصصان از جمله ۶۵ رئیس دانشگاه علوم پزشکی و سایر صاحبنظران، برای مهار بیماری، ظاهرا چاره کار حداقل تعطیلی دو هفتهای جهت قطع زنجیره بیماری است، هر چند میدانیم این امر میتواند آثار اجتماعی و اقتصادی بویژه بر اقشار ضعیف جامعه داشته باشد اما مطمئنا حفظ نیرو و افزایش توان نظام سلامت و سطح سلامتی مردم در اولویت بالاتر قرار دارد و قطعا یک سرمایهگذاری بزرگ اقتصادی خواهد بود.
***
[۱۱۷۳۷ مبتلا و ۴۶۱ فوتی جدید]
تعداد مرگومیر ناشی از کرونا در ایران همچنان بالاتر از 450 نفر در روز است تا متاسفانه کشورمان در جدول جهانی کرونا همچنان رتبه ششم را در اختیار داشته باشد. به گزارش «وطن امروز»، روز گذشته اعلام شد 461 نفر بر اثر ابتلا به کرونا در 24 ساعت (ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه) فوت کردهاند و این در حالی است که فقط کشورهای آمریکا، برزیل، ایتالیا، مکزیک و انگلستان بیش از ایران قربانی کرونا داشتند. سیماسادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت درباره آخرین آمار مبتلایان و قربانیان کرونا گفت: از ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۱۱ هزار و ۷۳۷ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۲ هزار و ۹۶۷ نفر از آنها بستری شدند و مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۷۳۸ هزار و ۳۲۲ نفر رسید. لاری ادامه داد: متاسفانه در طول ۲۴ ساعت، ۴۶۱ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۴۰ هزار و ۵۸۲ نفر رسید. سخنگوی وزارت بهداشت گفت: خوشبختانه تاکنون ۵۴۶ هزار و ۶۴۲ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. همچنین ۵۶۳۰ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند.به گفته لاری، تاکنون ۵ میلیون و ۴۲۴ هزار و ۴۷۹ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است. سخنگوی وزارت بهداشت درباره وضعیت استانهای درگیر کرونا نیز گفت: استانهای تهران، اصفهان، قم، آذربایجان شرقی، خراسان جنوبی، سمنان، قزوین، لرستان، اردبیل، خوزستان، کرمانشاه، کهگیلویهوبویراحمد، گیلان، بوشهر، زنجان، ایلام، خراسان رضوی، مازندران، چهارمحالوبختیاری، البرز، آذربایجان غربی، مرکزی، کرمان، خراسان شمالی، همدان، یزد و کردستان در وضعیت قرمز قرار دارند. وی ادامه داد: همچنین استانهای هرمزگان، فارس، گلستان و سیستانوبلوچستان نیز در وضعیت نارنجی و زرد قرار دارند.
ارسال به دوستان
جریان اصلاحطلب که درمقاطع مختلف 4 سال گذشته با تحت فشار قرار دادن نظام خواستار مذاکرات بیقید و شرط با دولت ترامپ شده بود، اکنون با دوگانهسازیهای کاذب مدعی ایجاد فرصت برای مذاکره با دولت بایدن شده است
مخلصان ترامپ چاکران بایدن
با شکست ترامپ این واقعیت مشهود شده است که محاسبات جریان غربگرای داخلی درباره مناسبات ایران و آمریکا
خلاف امنیت و منافع ملی است و هزینههای جبرانناپذیری به کشور تحمیل میکند
گروه سیاسی: با اعلام پیروزی جو بایدن، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، جریان اصلاحات بر مبنای الگویی که پیش از این نیز قابل پیشبینی بود، تمام تلاش خود را معطوف به آن کرد از دل این نتیجه برای موقعیت داخلی خود مطلوبیت و برای تکرار ایده قدیمی پذیرش هر گونه عقبنشینی در برابر آمریکا بهانهای جدید بیابد؛ ایدهای که برخلاف تئوریپردازیهای چهرههای اصلاحطلب تقریبا در تمام برهههای زمانی تکرار شده و تنها چگونگی بیان آن به حسب شرایط بینالمللی تغییر کرده است. اگر اصلاحطلبان روزگاری با انتخاب باراک اوباما مدعی رسیدن یک امکان تاریخی برای برطرف کردن نزاع تهران- واشنگتن بودند، در دوره ترامپ غیرقابل پیشبینی بودن او را به عنوان عاملی تهدیدآمیز که لزوم عقبنشینی در برابر آمریکا را ایجاب میکرد برجسته میکردند و حالا با انتخاب جو بایدن بار دیگر مدعی آن شدند باید از فرصت تاریخی این انتخاب بهره حداکثری را برد و بدون هیچگونه پیششرطی (حتی بازگشت آمریکا به برجام) سراغ مذاکره با ساکنان جدید کاخ سفید رفت. گو آنکه اصل تثبیت شده در منظومه فکری اصلاحطلبان، حتمیت عقبنشینی در برابر زورگوییهای آمریکاست و تنها در سر و شکل دادن به استدلالها پیرامون چرایی این پذیرش سراغ ادبیات نرم دموکراتها یا تهدیدهای خشن جمهوریخواهان میروند.
نکتهای که در این میان جلب توجه میکرد، تلاش تمامقد اصلاحطلبان برای پیوند زدن نتیجه انتخابات ریاستجمهوری به موقعیت و سرمایه اجتماعیشان در فضای داخلی ایران بود. آنها در شرایطی که کشور در بدترین موقعیت اقتصادی پس از انقلاب به سر میبرد و افکار عمومی شاهد سقوط تکتک تضمینهای انتخاباتی اصلاحطلبان بود، تنها راه نجات خود را در «غیرمتعارف» توصیف کردن ترامپ یافته بودند. آنها در پاسخ به این سوالات که چرا نهایت وعدههای اقتصادی دولت به رشد 10برابری نرخ ارز منتهی شد؟ چرا برجامی که به عنوان یک سند بینالمللی بلندمدت به امضای تیم مذاکرهکننده رسیده بود به این راحتی قابل نقض شدن بود؟ چرا سیاست چرخش به غرب دولت حتی اروپاییها را در کنار ایران نگه نداشت؟ و دهها سوال دیگر تنها یک پاسخ داشتند و آن هم این بود که ترامپ بازیگری غیرمتعارف و دیوانه است که باعث نقش بر آب شدن تمام برنامهریزیهای برجامی شده است. این مساله تا جایی پیش رفت که رئیسجمهور حتی چندی پیش از مردم خواست لعن و نفرینهای خود را به کاخ سفید ارسال کنند.
الگوی تک متغیری سیاست خارجی دولت که از سال92 پیگیری شده بود و همه معادلات را بر مبنای آغاز تعامل با آمریکا طراحی کرده بود، در نقطهای که منتقدان سیاست خارجی دولت بارها نسبت به آن هشدار داده بودند با بنبست روبهرو شد. همه تخممرغها در سبد برجامی گذاشته شده بود که حالا به نقطه پایانی خود رسیده بود. دولت و اصلاحطلبان حامیان او در یک دوراهی گریزناپذیر قرار گرفته بودند؛ یا باید سیاستگذاری خود را در 3 سال باقیمانده از دولت تغییر میدادند یا بر مبنای همان سیاستهای پیشین نسبت به زورگوییهای دولت قلدرمآب ترامپ تساهل نشان میدادند. در چنین موقعیتی آنها انتخاب خود را بر مبنای انتظار و رصد هر گونه امکان نرمش از سوی طرف آمریکایی تنظیم کردند.
* تقدیم شاخه زیتون به ترامپ
پیگیری مجموعه مواضع مقامات دولتی و در رأس آنها حسن روحانی و محمدجواد ظریف در کنار مواضع اصلاحطلبانی که به شکلی صریحتر خواستههای جریان حامی دولت را به زبان میآوردند، گویای واقعیتی انکارناپذیر است. هر قدر با گذر زمان، شکست آرزوهای برجامی دولت بیشتر رنگ واقعیت به خود میگرفت، جریان غربگرا بیش از پیش به سوی لزوم عقبنشینی در برابر زیادهخواهیها و زورگوییهای ترامپ راغب میشد؛ مسالهای که از اوایل سال گذشته به وفور به گوش میرسید و رئیسجمهور و وزیر امور خارجه نیز از طرح علنی آن چندان دوری نمیجستند. مهرماه سال گذشته بود که ظریف پس از گفتوگو با CNN و اعلام آمادگی برای آغاز گفتوگوها با ترامپ در توئیتی نوشت: «شاخه زیتون همیشه روی میز قرار داشته است ولی ما یک بار دیگر نیز این شاخه زیتون را نشان میدهیم». بعد از آن نیز روحانی در جریان سفر به یزد مجددا گرای مذاکراتی خود را به طرف غربی رساند و گفت: هر جا بتوانیم از طریق مذاکره مشکل شما مردم را حل کنیم یا آن را کاهش دهیم، من به عنوان رئیسجمهور منتخب شما یک ثانیه صبر نخواهم کرد با اینکه میدانم کار بسیار سختی است.
این پایان کار نبود و با سفر آبه شینزو به تهران که همه او را حامل پیام ترامپ میدانستند، جریان رسانهای نزدیک به دولت با برجسته کردن این سفر آن را به مثابه آغاز عقبنشینی در برابر فشارهای آمریکا به حساب آوردند. با این حال در جریان این سفر نیز در نهایت رهبر انقلاب با پیام ترامپ مخالفت کردند و در جواب مشهور خود به نخستوزیر ژاپن اذعان داشتند: ما در حسن نیت و جدی بودن شما تردیدی نداریم اما درباره آنچه از رئیسجمهور آمریکا نقل کردید، من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم و نخواهم داد.
موضع قاطع مقام معظم رهبری در برابر سناریوی ترامپ که با عصبانیت طرف آمریکایی نیز روبهرو شد، نشان از یک سیاست تغییرناپذیر در برابر زیادهخواهیهای ترامپ بود. در این میان جریان غربگرا که از سویی «غیرمتعارف» بودن ترامپ را به عنوان سندی برای حقانیت سیاستهای خود مطرح میکرد، تمام تلاش خود را معطوف به چراغ سبز نشان دادن به این پیشنهاد کرده بود اما تنها کسی که پیام مخالفت ایران برای تعامل با ترامپ را به علت برخورد عهدشکنانهاش در مواجهه با برجام به طرف آمریکایی رساند، رهبر انقلاب بود.
گذر 6 ماه از دیدار آبه شینزو از تهران با سیاهترین صفحه کارنامه ترامپ یعنی ترور شهید قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس در فرودگاه بغداد روبهرو شد؛ اقدام دیوانهواری که عملا حکایت از به پایان رسیدن هر گونه گزینه مذاکراتی میان ۲ کشور داشت و فراتر از آن علنا پیام یک جنگ نیز به شمار میرفت. اما تنها چند هفته زمان لازم بود تا بار دیگر ظریف از به پایان نرسیدن احتمال گفتوگو با ترامپ به رغم شهادت سردار سلیمانی سخن بگوید. او در گفتوگو با نشریه اشپیگل آلمان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا مذاکره با آمریکا پس از ترور سردار سلیمانی را غیرمحتمل میدانید؟ اظهار داشت: «خیر! من هرگز چنین امکانی را رد نمیکنم به شرط آنکه آنها رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را به رسمیت بشناسند. از نظر ما مهم نیست چه کسی در کاخ سفید مینشیند؛ چیزی که اهمیت دارد نحوه رفتار آنهاست. دولت ترامپ میتواند گذشتهاش را جبران کند، تحریمها را بردارد و به میز مذاکره بازگردد. ما کماکان بر سر میز مذاکره هستیم». پیام مصاحبه ظریف در کوتاهترین زمان ممکن به گوش طرف آمریکایی رسید تا ترامپ مجددا با ادبیاتی تحقیرآمیز گامی جلوتر بیاید و در توئیتی بنویسند: «وزیر امور خارجه ایران میگوید ایران خواستار مذاکره با ایالات متحده است اما میخواهد تحریمها برداشته شود. نه! مرسی!» با این حال ادبیات توهینآمیز ترامپ نیز مانعی بر سر راه پیشنهاد عقبنشینی جریان غربگرا در یک سال باقیمانده از دولت ترامپ نشد.
* بازی وابستگان
فرارسیدن زمان رقابتهای انتخاباتی آمریکا بار دیگر شکاف تحلیلی جریان انقلابی از جریان غربگرا در مواجهه با آمریکا را پررنگ کرد؛ شکافی که در یک سوی آن، انقلابیون معتقدند آنچه باید مورد توجه قرار گیرد قدرت داخلی ایران به عنوان ابزار مهار فشار آمریکاست و در سوی دیگر غربگرایانی که هر تغییر سیاسی در آمریکا را به عنوان نشانهای جدید برای لزوم عقبنشینی ملی در برابر این کشور مطرح میکنند. این بار اما شرایط تغییر دیگری هم کرده بود؛ غربگرایانی که سابقا تجربه همسرنوشت اعلام کردن خود با اوباما را داشتند، سراغ بایدن رفتند و برای آنکه از سنگینی انگ این وابستگی به طرف خارجی بکاهند، دور جدیدی از تبلیغات منفی را علیه رقبای خود آغاز کردند. «ترامپیست» نامیدن جریان انقلابی، به بهانه اینکه همانند غربگرایان به شکلی سادهلوحانه از تغییر دولت آمریکا مشعوف نشده بودند، از نخستین ساعات اعلام پیروزی بایدن پیگیری شد. آنها در شرایطی تلاش میکردند جبهه منتقدان دولت را که صحت گزارههای واقعبینانهاش در سالهای گذشته ثابت شده بود، حامی ترامپ توصیف کنند که از قضا زمانی که آنها با تمام توان به دنبال نشان دادن چراغ سبزی به ترامپ بودند، این جریان در برابر تمامیتخواهی و زورگویی ترامپ ایستادگی کرده بود. از سوی دیگر حتی اگر فرضا در موقعیت فعلی نیز ایران موضعی قاطع برای پذیرش پیشنهادهای مذاکراتی دولت جدید آمریکا داشته باشد و در این جایگاه قرار گرفته باشد که هر گونه تعاملی را مشروط به بازگشت دولت این کشور به برجام کند، ثمره نپذیرفتن ایده «مذاکره بدون پیششرط» غربگرایان با ترامپ است. بر این اساس ترامپیست خواندن جریان و تفکری که از قضا با واقعبینی خود مانع از افتادن کشور در دام پیشنهادهای ترامپ شده بود، تنها گواهی بر این است که غربگرایان برای اعاده حیثیت سیاسی خود مجبور به تخریب آنها شدهاند. در همین زمینه در ادامه این گزارش به بررسی موردی واکنشهای جریان اصلاحات در 4 سال گذشته پیرامون فشار به نظام برای پذیرفتن فشارهای ترامپ میپردازیم.
***
[پیگیری روحانی تا دقیقه90]
دیدار سال گذشته آبه شینزو، نخستوزیر سابق ژاپن با رهبر حکیم انقلاب در شرایطی که حامل پیام آمریکا برای طرف ایرانی نیز بود، اهمیت فراوانی در معادلات میان ۲ کشور داشت. جریان غربگرا در تلاش بود این ارسال پیام از سوی آمریکا را تحت هر شرایطی مبدل به یک فرصت مذاکراتی کند اما در نهایت با واکنش رهبرانقلاب در جریان دیدار با آبه شینزو روبهرو شد. در این میان جان بولتون در کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» که اخیرا منتشر کرده است، به روایتی از آن ماجرا میپردازد که گویای تلاش برخی در دولت برای راضی نگه داشتن حامل پیام آمریکاست. او در بخشی از این کتاب با یادآوری آن دیدار نوشته است: «نتیجه واضح بود: مأموریت آبه شکست خورده بود. ایران عملا به صورت آبه سیلی زده بود. با این وجود، ژاپنیها این مساله را تکذیب میکردند؛ شاید سعی داشتند از آبه در مقابل تحقیری دفاع کنند که به اصرار ترامپ با آن مواجه شده بود. من و پمپئو ساعت 12:15 با ترامپ دیدار کردیم و من توئیتهای [آیتالله] خامنهای را به او نشان دادم. سپس دوباره یک سخنرانی طولانی درباره اینکه کری مانع از مذاکره او با ایران میشود، ایراد کرد... صبح جمعه، آبه گزارشی شخصی از سفرش به ترامپ داد؛ گفت هیچ تمایلی در روحانی یا [آیتالله] خامنهای برای گفتوگو با آمریکا پیش از برداشته شدن تحریمهای اقتصادی مشاهده نکرده است. آبه دستکم از اینکه ایران فورا این ملاقات را علنی کرده گلایه داشت اما باز هم معتقد بود روحانی واقعاً خواهان گفتوگو با آمریکاست و درباره اینکه روحانی چگونه پس از ملاقات آبه با [آیتالله] خامنهای، در راهرو دنبال آبه دویده تا به او بگوید برداشتن تحریمها میتواند به گشایش باب گفتوگو کمک کند، سخنسرایی کرد».
***
کاریکاتور عقلانیت و شجاعت
حزب اتحاد ملت ایران در کنار حزب کارگزاران سازندگی به عنوان مهمترین احزاب اصلاحطلب کشور شناخته میشوند. فارغ از مواضع آشکار اعضای این حزب در سالهای گذشته که بارها از لزوم عقبنشینی در برابر زیادهخواهی و زورگوییهای ترامپ سخن به میان آورده بود، بررسی مواضع رسمی این حزب و ارگان مکتوبشان گویای تناقض آشکاری است. اعضای حزب اتحاد ملت در شرایطی این روزها تمام اهتمام خود را بر این امر استوار کردهاند که منتقدان دولت را به عنوان جبهههای «ترامپیستها» تعریف کنند که هفتهنامه «صدا» ید طولایی در تکمیل کردن پروژه فشار به افکارعمومی ایرانیان با نیت وادار کردن آنها به عقبنشینی در برابر ترامپ دارد. طراحی مشهور «دوراهی جنگ و صلح» با تصویر نیروی دریایی و نیروی هوایی آمریکا در شماره اردیبهشت 98 این جریده از مشهورترین فعالیتهای این رسانه در جهت منافع آمریکا شناخته میشود. اما کارنامه ارگان مکتوب حزب اتحاد ملت به طرح مذکور محدود نمیشود و چندی پیش پس از آنکه تصویر برخورد تحقیرآمیز ترامپ با رئیسجمهور صربستان در رسانههای جهان خبرساز شد و فعالان شبکههای اجتماعی، آن را تصویری نمادین از مناسبات آمریکا در برابر دیگر کشورها به حساب آوردند، این هفتهنامه با درج مطلبی با عنوان «ناسیونالیسم وارونه» در ذیل عکس مورد بحث نوشت: «اما آیا واقعا اقداماتی از جنس نشستن رئیسجمهور صربستان را باید مایه شرمساری او و ملتش دانست؟ حتی فرض کنیم ادعای روسیه و راستگرایان درست باشد و سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک بره مقابل همتای آمریکایی خود نشسته است. آیا اگر منافع صربستان چنین اقتضا کند باید اقدام رئیسجمهور این کشور را تمسخر کرد؟ یا باید آن را شجاعتی اخلاقی و عقلانیتی سیاسی خواند که در جهت بهبود موقعیت بینالمللی و کسب منافع اقتصادی اتخاذ شده است؟» بیان صریح چنین مطالبی، تئوریزه کردن استعمار خارجی و توصیف آن به نشانی از «شجاعت» و «عقلانیت» سیاسی بخوبی گواهی بر این امر است که این جریان اساسا تسلیم در برابر ترامپ را به عنوان ایده معقول سیاسی پذیرفته بود و حالا در شعف پس از پیروزی بایدن سعی میکند با ترامپیست خواندن منتقدان جریان غربگرا برای خود وجههای مشروع دست و پا کنند.
***
ترامپ، شخصیت مطلوب مذاکره!
سعید حجاریان از جمله چهرههای اصلاحطلبی به شمار میرود که همواره در بزنگاههای مختلف و هنگامی که این جریان از موقعیت معترض به جایگاه پاسخگوی وضعیت موجود رسیده است، تمام اهتمام خود را بر تغییر جو عمومی با نیت خارج کردن جریان اصلاحات میگذارد. بررسی سیر مواضع وی پیرامون دولت روحانی در ۲ سال اخیر کاملا موید این پیشفرض است. سعید حجاریان آذرماه سال گذشته و در جریان مصاحبه با روزنامه ایران به شکل علنی راهبرد مسؤولیتزدایی از دولت را با پیش کشیدن این فرض که عدم مذاکره با ترامپ مسبب وضعیت موجود شده است، آغاز کرد. وی در بخشی از مصاحبه مذکور گفته بود: «فرض کنیم آقای روحانی تصمیم بگیرد با رئیسجمهوری آمریکا دیدار کند و ترامپ را به آرزوی دیرینهاش یعنی عکس یادگاری برساند. اگر روحانی این تصمیم را بر اساس برداشت و تحلیل شخصیاش بگیرد، عملی نادرست مرتکب شده، چون صرفا خود را قربانی کرده است اما همین عمل ممکن است در حالتی دیگر درست و دقیق باشد. اگر عقل جمعی کابینه و نظرهای کارشناسی، مذاکره را توصیه کند و مذاکره را مثلا به استعفا گره بزند و حتی رضایت جمعی از نمایندگان مجلس را هم جلب کند، همان عمل نادرست، موجه میشود، زیرا پس از مذاکره احتمالی روحانی-حتی بدون استجازه- که ممکن است هر عاقبتی را در پی داشته باشد، هزینهها سرشکن شده است».
با این حال این پایان کار نبود تا تئوریسین اصلاحات مردادماه سال جاری با انتشار یادداشتی با عنوان «خشمگین از امپریالیسم؛ ترسان از انقلاب» در روزنامه شرق با بیان مواضع چهارگانه میان «مذاکره»، «جنگ»، «داخل» و «خارج» و استنتاج این نکته که اصلاحات در نقطه بنبست خود قرار گرفته است، به بیان راهکارهایی در زمینه برونرفت از این بنبست اشاره کند و بنویسد: «بخشی در داخل معتقد است نباید از سطح اصلاحات نمایشی فراتر رفت. غافل از آنکه چنانکه گفته شد، زمان به ضرر کشور در حال سپریشدن است و چنانچه اصلاحات ساختاری کلید نخورد، شاید خیلی زود دیر شود! در این شرایط به گمان من باید به طور عاجل در ۲ جبهه مذاکراتی شکل بگیرد».
اما تشویق همهجانبه حجاریان نسبت به مذاکره با دولت ترامپ را نمیتوان مسالهای در بستر شرایط اضطراری دانست، چرا که او اساسا در نظام تحلیلی خود ترامپ را شخصیت مناسبی برای هرگونه مذاکره میدانست، تا جایی که مهرماه سال گذشته نیز در گفتوگو با روزنامه شرق گفته بود: «من معتقدم ترامپ بهدلیل ویژگیهای شخصی و شکستهایی که در سیاست خارجیاش خورده است، نیازمند یک برد ولو کوچک است تا از پیچ انتخابات 2020 بگذرد، لذا مسؤولان ما میتوانند از این فرصت استفاده کرده و با ترتیبات دیپلماتیک از آخرین فرصتها استفاده کنند تا مشکل تحریمها را ولو به صورت ناقص و موقت حل کنند!»
***
کرباسچی و مذاکره بدون پیششرط با ترامپ
خرداد سال97 تنها یک ماه پس از خروج دولت آمریکا از توافق هستهای بود که خبر انتشار نامه 100 فعال اصلاحطلب با موضوع پذیرش «مذاکره بدون پیششرط» با ترامپ خبرساز شد؛ نامهای که در میان اسامی امضاکنندگان آن نامهای آشنایی از برخی فعالان خارجنشین فتنه 88 نیز به چشم میآمد اما نامی که بیش از همه جلب توجه میکرد نام «غلامحسین کرباسچی» دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی بود؛ حزبی که ارگان رسمیاش این روزها تمام تلاش خود را میکند تا با نشاندن بایدن در جایگاه یک منجی خارجی، مجددا دوگانههای انتخاباتی پیرامون حامیان و مخالفان تعامل با آمریکا ایجاد کند اما دبیرکل آن تنها یک ماه پس از خروج غیرقانونی ترامپ از برجام، مذاکره بدون پیششرط با او را به عنوان نسخه نجاتبخش تضمین میکرد. در حالی در بخشی از نامه مذکور از رهبر انقلاب درخواست شده بود «فارغ از جنگهای روانی کاخ سفید با یک تصمیم ملی اعلام کند حاضر به انجام مذاکرات بدون قید و شرط با آمریکاست تا قدمی در راهحل مشکلات و اختلافات برداشته شود» که فتحالفتوح سیاسی آنان در برجام، پس از انجام تمام تعهدات ایران از سمت طرف آمریکایی نقض آشکار شده بود. در همین زمینه مهمترین پرسشی که این روزها باید از جریان اصلاحات و حزب کارگزاران به طور اخص پرسید، این است که آنها اساسا چه مخالفتی با عقبنشینی در برابر زورگوییهای ترامپ داشتهاند که حالا پیروزی بایدن را به مثابه یک موقعیت طلایی تصویر میکنند؟
***
چراغ سبز مرد خاکستری
محمد موسویخوئینیها که به مرد خاکستری اصلاحطلبان نیز مشهور است، از چهرههای سنتی و پرنفوذ این جریان به شمار میآید. بررسی مواضع سیاسی او نشان از آن دارد علاقه چندانی به اظهارات عمومی نداشته و عمده تلاش خود را معطوف به مسائل درونجناحی اصلاحطلبان میکند. با این حال تیرماه سال جاری بود که خوئینیها در نامهای سرگشاده به رهبر انقلاب که با استقبال گسترده رسانههای ضدانقلاب نیز مواجه شد، مدعی لزوم تغییر گسترده در شیوه حکمرانی جمهوری اسلامی ایران شد. خوئینیها در حالی در بخشی از نامه سرگشاده خود نوشته بود «اگر شیوهای که تاکنون به کار رفته است نتیجه محاسبات متعارف و بر اساس آرا و تحلیلهای شناختهشده در حکمرانی است، پس هستند پرشمار صاحبنظرانی که حق دارند و باید مجاز باشند زبان و قلم به نقد بگشایند و درست و نادرست این روش را تذکر دهند و اصلاح آن را با تأکید درخواست کنند و نگران پیامدهای ناگوار بهرهمندی از این حق طبیعی و الهی نباشند» که او و دیگر همقطارانش هنوز بابت نتایج دولت مورد حمایت خود هیچ مسؤولیتی را نپذیرفتهاند. با این حال هر چند خوئینیها در نامه خود مستقیما به عقبنشینی در برابر زورگوییهای ترامپ اشارهای نکرده بود اما عمده تحلیلگران و جریانات رسانهای ضدانقلاب نیز منظور وی از تغییر محاسبات را پذیرش این عقبنشینی تفسیر کردند؛ تفسیری که البته نه شخص خوئینیها و نه دیگر اصلاحطلبان نیز آن را تکذیب نکردند!
***
تسلیم، سناریوی تک خطی تاجزاده
مصطفی تاجزاده از چهرههای تندرو جریان اصلاحات از دیگر چهرههایی بود که در طول عمر دولت ترامپ همواره خواهان مذاکره با وی تحت هر شرایطی بوده است. تاجزاده این روزها در حالی سعی میکند با مانور دادن روی انتخاب بایدن به عنوان فرصتی استثنایی، مجددا رو به دوگانهسازیهای کاذب بیاورد که یک جستوجوی کوتاه در حساب توئیتری وی ما را با مجموعهای از مواضع گوناگون پیرامون مذاکره با دولت ترامپ و کوتاه آمدن در برابر زیادهخواهیهای او مواجه میکند. او پس از خروج ترامپ از برجام در توئیتی نوشت: «اگر جای روحانی بودم اعلام میکردم به رغم بیاعتمادی به ترامپ که به تعهدات کشورش پایبند نبوده، حاضرم برای نیل به صلح پایدار درباره همه مسائل بویژه لزوم تغییر رفتار بیثباتساز آمریکا در خاورمیانه و مداخلات گذشتهاش در ایران در حاشیه اجلاس سران سازمان ملل با او صریح و شفاف گفتوگو کنم». تاجزاده البته تنها به این قانع نشد و مرتبط ساختن هر حادثهای برای نسبت دادن آن به لزوم مذاکره با ترامپ را دستور کار خود قرار داد؛ برای نمونه پس از انهدام پهپاد گلوبال هاوک بود که در موضعی دیگر نوشت: «با سرنگونی پهپاد آمریکایی، فرصتی مناسب برای ورود به فاز دیپلماتیک فراهم شده است. جمهوری اسلامی میتواند آمادگی خود را برای مذاکره با آمریکا به منظور کاهش تنش و عنداللزوم حلوفصل مسائل دوجانبه، به شرط آمادگی ایالات متحده برای بازگشت به برجام اعلام کند!» چنگ انداختن به موضوعات مختلف و مرتبط کردن آنها به لزوم عقبنشینی مقابل زیادهخواهیهای ترامپ تا جایی ادامه یافت که او اخیرا با استناد به خبر مجعول توقیف بار نفتکش ایرانی توسط آمریکا، مخالفان خود را مسببان غارت و تحقیر ایرانیان شمرده بود. در نهایت بررسی الگوی مواضع مصطفی تاجزاده و عطش او برای کوتاه آمدن مقابل زیادهخواهیهای ترامپ در تمام مقاطع زمانی 4 سال گذشته نمایانگر این اصل است که او تنها سناریو برای ایران را «تسلیم» میداند.
***
با برجام تا بینهایت!
صادق زیباکلام از دیگر چهرههای جریان اصلاحات به شمار میرود که در تمام 4 سال گذشته از لزوم عقبنشینی در برابر زیادهخواهیهای ترامپ سخن گفته و بدون توجه به این نکته بدیهی که دولت ترامپ به همان حداقلیترین تعهدات برجامی نیز پایبند نبوده است، مدعی لزوم پیگیری برجامهای بعدی در رابطه با آمریکا شد(!) فاحشترین تفاوتی که زیباکلام در قیاس با دیگر همقطاران اصلاحطلب خود نشان داده است، صراحت او در بیان این گزاره است که اساسا راهکاری جز تمکین به زورگوییهای آمریکا ندارد! در همین زمینه او ماه گذشته در یادداشتی در روزنامه آرمان ملی نوشت: «چه دونالد ترامپ رئیسجمهور شود یا جو بایدن به پیروزی برسد، دولت ظاهرا چارهای جز تغییر برخی ایدهها ندارد. اگر دونالد ترامپ در انتخابات پیروز شود، قصد دارد هزینه بیشتری بر ما تحمیل کند، البته ما هم میتوانیم مشکلاتی برای آنها ایجاد کنیم. اگر جو بایدن برنده شود با هزینه کمتری حرکت میکنیم. اینکه باید جمهوری اسلامی به سمتی حرکت کند و تغییراتی به وجود آورد تا از این مرحله عبور کنیم، هیچ تردیدی وجود ندارد». مواضع اینچنینی این فعال سیاسی جریان اصلاحات در شرایطی است که او بارها مدعی عدم دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی با کشورمان شده بود و ایران را عامل این نزاعها خوانده بود. زیباکلام که به عنوان یکی از فعالترین حامیان برجام شناخته میشود، در حالی در تمام سالهای دولت ترامپ، ایران را به علت عدم عقبنشینی مقابل دولت او مورد مواخذه قرار میداد که سابق بر این در واکنش به محقق نشدن وعدههای برجامی دولت گفته بود: «با تحریم، بیتحریم، با برجام بیبرجام و با فعالیت هستهای و بدون فعالیت هستهای هیچ نور امیدی بر اقتصاد ما نخواهد تابید؛ هر که گفت با انرژی هستهای ایران گلستان میشود، دروغ گفت ولی با توافق هستهای هم ایران گلستان نخواهد شد!» زیباکلام پیش از این نیز و در جریان رقابتهای انتخاباتی 4 سال قبل آمریکا، در واکنش به این سوال که با رای آوردن جمهوریخواهان احتمال خروج آمریکا از برجام قوت میگیرد، گفته بود: «مردم آمریکا اجازه خروج دولتشان از برجام را نمیدهند!»
ارسال به دوستان
هراس پادشاه سعودی از شکست پروژه فشار حداکثری علیه ایران و تکرار ادعاهای بیاساس
شیرش خشک شد
* شلاق انصارالله به گاو شیرده ترامپ
گروه سیاسی: پادشاه عربستان سعودی در یک سخنرانی ضمن مطرح کردن ادعاهایی علیه ایران، خواستار اتخاذ «رویکرد قاطعانه» جامعه جهانی علیه ایران شد. به گزارش «وطن امروز»، سلمان بنعبدالعزیز، شاه عربستان سعودی در یک سخنرانی در هیات مشاوران ارشد دولت این کشور طی ادعاهایی علیه ایران گفت: پادشاهی [عربستان] بر خطرات طرح منطقهای ایران، مداخلهاش در دیگر کشورها، حمایتش از تروریسم و شعلهور کردن آتش فرقهگرایی تاکید داشته و از جامعه جهانی درخواست رویکردی قاطعانه علیه ایران را دارد که تضمینی برای رسیدگی جدی به تلاشهای آن برای دستیابی به تسلیحات کشتار جمعی و پیشبرد برنامه موشکهای بالستیکش باشد.
شاه عربستان همچنین حوثیهای یمن را متهم کرد با استفاده از موشک و پهپادهای دریافتی از ایران، تاسیسات و شهروندان غیرنظامی عربستان را بارها هدف حمله قرار دادهاند.
سلمان بنعبدالعزیز این اظهارات را در حالی مطرح میکند که در 6 سال گذشته یعنی از زمانی که به عنوان پادشاه عربستان زمام امور را در دست گرفت، همواره به دنبال غلیظ کردن رویکرد مقابلهای این کشور علیه ایران بوده است. پس از روی کار آمدن ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا و اجرایی کردن پروژه فشار حداکثری نیز، عربستان یکی از بازوهای اجرایی اصلی این پروژه و در نقش تامینکننده منابع مالی این پروژه بوده است. پشتیبانی مالی عربستان از طرحهای ضدایرانی آمریکا، هزینههای جنگ یمن و همچنین بستن قراردادهای چند صد میلیارد دلاری با آمریکا، از جهت مالی هزینههای گزافی را بر اقتصاد عربستان تحمیل کرده است، با این حال ضمانت حکومت سلمان بنعبدالعزیز و فرزندش از سوی دولت آمریکا، به گمان حاکمان این کشور ارزش چنین هزینههایی را دارد.
«مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا درباره نقش عربستان در پروژه فشار حداکثری علیه ایران، 23 مهرماه سال جاری گفته بود: روابط بین آمریکا و عربستان سعودی تاریخی و مستحکم است و ترامپ برای این روابط اهمیت زیادی قائل است. ایران تأمین مالی و تسلیحاتی حوثیها را بر عهده دارد و مسؤول حمله به تأسیسات نفتی سعودی است. عربستان سعودی یکی از کشورهای پیشرو در مبارزه علیه تروریسم است».
پمپئو که این اظهارات را در نشستی با «فیصل بنفرحان»، همتای سعودی خود در واشنگتن مطرح میکرد، در اظهاراتی شبیه به اظهارات اخیر پادشاه سعودی گفته بود «ایران امنیت منطقه و امنیت عربستان را تهدید و از حوثیها در یمن حمایت میکند».
«فیصل بنفرحان»، وزیر خارجه عربستان نیز ۲۴ مهرماه در کنفرانس ویدئویی با اندیشکده «واشنگتن انستیتو»، درباره رویکرد به اصطلاح «فشار حداکثری» دولت آمریکا علیه ایران، گفته بود: سیاست تهاجمی دونالد ترامپ علیه جمهوری اسلامی بیش از دولتهای سابق آمریکا موفق بوده و توانسته است امکانات ایران را در «حمایت از تروریسم» محدود کند. بنفرحان همچنین گفت راهبرد فشار حداکثری علیه حکومت ایران تاکنون کارساز بوده، هر چند هنوز به نتیجه نهایی نرسیده است. به گفته او، «حکومت ایران، اکنون کمتر از گذشته قادر به حمایت از گروههای نیابتی خود در عراق، سوریه و لبنان است و این فشار در داخل ایران هم احساس میشود». او تصریح کرد: «هر جا در جهان مشکلاتی باشد پای ایران در میان است»؛ و مثال آورد که بحران یمن و ادامه جنگ داخلی در این کشور، به علت حمایت ایران از شبهنظامیان حوثی است. او تأکید کرد عربستان نمیتواند «تهدیدهای برنامه هستهای و موشکی و فعالیتهای مخرب ایران» را نادیده بگیرد.
بنا بر اظهارات مقامات آمریکایی و عربستانی، عربستان اراده مستقلی در پروژه فشار حداکثری ندارد و صرفا از نقشآفرینی در این پروژه پشتیبانی مالی از آن هدفی است که مقامات آمریکایی به دنبال آن هستند. به بیان دیگر، آنگونه که مقامات آمریکایی اذعان کردهاند هدفشان از اجرای پروژه فشار حداکثری، کشاندن ایران پای میز مذاکره به معنای تعیینتکلیف درباره موضوعاتی چون برنامه هستهای و موشکی ایران و همچنین نقش ایران در تحولات منطقهای است، حال در این بین عربستان نقشی در تعیین دستورکار پروژه یا اهداف این پروژه نداشته بلکه با پشتیبانی مالی از سیاستهای آمریکا و با پنهان شدن پشت قدرت این کشور به دنبال پر کردن خلأ حکمرانی داخلی و ارتقای نقش منطقهای عربستان است. این بدین معناست که موجودیت منطقهای عربستان و حتی موجودیت نظام حاکم بر عربستان کاملا متکی به آمریکا و وابسته به افرادی است که به عنوان رئیسجمهور آمریکا انتخاب میشوند.
همین مساله باعث سردرگمی و تشویش در میان حکمرانان سعودی شده است، چرا که پیروزی بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا میتواند به تغییر فاز مواجهه آمریکا با ایران منجر شود و اینگونه هزینه صدها میلیارد دلاری عربستان برای پروژه فشار حداکثری بدون دستیابی به نتیجه هدر میرود.
در همین راستا خبرگزاری رویترز در گزارشی با اشاره به پیروزی بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و تاثیر آن بر روابط فعلی آمریکا و عربستان نوشته بود: روابط نزدیک و شخصی شاهزاده محمد بنسلمان با دونالد ترامپ در واقع نوعی سپر محافظ برای وی در قبال موج انتقادهای بینالمللی بود که به دلیل نقض حقوق بشر در عربستان و بویژه نقش وی در قتل فجیع جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد ریاض به همراه دیگر موضوعاتی چون دخالت در جنگ یمن و نیز بازداشت فعالان حقوق زنان در این کشور همواره مطرح بوده و هست.
این موضوعات دقیقا همانهایی است که میتواند به نقاط اختلاف و تنش میان بایدن و حکومت عربستان سعودی تبدیل شود؛ با توجه به اینکه عربستان از یکی از صادرکنندگان بزرگ نفت در جهان به یکی از مهمترین خریداران سلاح از ایالاتمتحده آمریکا تبدیل شده است. رویترز در ادامه گزارش خود اما به یک منبع سیاسی در عربستان اشاره کرده که احتمال تیرگی روابط میان ریاض و واشنگتن را ضعیف دانسته و بر روابط تاریخی میان ۲ کشور تاکید کرده است. این در حالی است که روزنامه عکاظ، چاپ عربستان سعودی با انتشار مطلبی نسبت به چگونگی رقم خوردن آینده حکومت این کشور نوعی بدگمانی و عدم حس اطمینان را مطرح کرده است.
* امیرعبداللهیان: پادشاه عربستان متجاوز حق اتهامزنی به ایران را ندارد
در همین حال دستیار ویژه رئیس مجلس در امور بینالملل در واکنش به موضع ضدایرانی اخیر پادشاه عربستان و اتهام دخالت در امور منطقه، گفت: پادشاه عربستان متجاوز به یمن که در کنار تروریسم آمریکایی داعش در عراق، سوریه، لبنان و یمن بوده است، حق اتهامزنی به جمهوری اسلامی ایران را ندارد. حسین امیرعبداللهیان در صفحه رسمی توئیتر خود نوشت: پادشاه عربستان متجاوز به یمن که در کنار تروریسم آمریکایی داعش در عراق، سوریه، لبنان و یمن بوده است، حق اتهامزنی به جمهوری اسلامی ایران را ندارد. ریاض بهتر است خوشخدمتی به رژیم اسرائیل را متوقف و به همسایگان احترام بگذارد. ایران همواره حامی اصلی صلح و امنیت همسایگان و منطقه است.
******
شلاق انصارالله به گاو شیرده ترامپ
گروهبینالملل: یمنیها پنجشنبهشب از هوا و دریا سعودی و همپیمانان نظامی آن در یمن و عربستان را هدف حملات برقآسای خود قرار دادند که در پی آن علاوه بر وارد آمدن تلفات جانی به فرماندهان ارشد سعودی، تاسیسات نفتی عربستان هم با صدمات جدی مواجه شد. به نظر میرسد این مجموعه حملات دور تازهای از عملیاتهای نظامی از سوی انصارالله و کمیتههای مردمی یمن است که علاوه بر عربستان، نیروهای اماراتی حاضر در یمن را هم هدف قرار خواهد داد و در آینده منجر به تغییر معادلات در صحنه نبرد بویژه در جنوب یمن خواهد شد.
* موج جدید حملات موشکی یمن علیه ائتلاف سعودی
به گزارش «وطن امروز»، پادگان نظامی «تداوین» در مأرب در غرب یمن که پنجشنبهشب میزبان نشست فرماندهان رده بالای ائتلاف سعودی بود، از سوی یگان موشکی ارتش و کمیتههای مرکزی یمن هدف حمله موشکی بالستیک قرار گرفت و تمام کسانی که در آن نشست حضور داشتند کشته یا بشدت زخمی شدند. تارنمای یمنی الخبریالیمنی در خبری اختصاصی با اشاره به این حمله نوشت: احتمال میرود «محمد المقدشی» وزیر دفاع و «صغیر بنعزیز» رئیس ستاد مشترک ارتش دولت مستعفی یمن در این حمله موشکی کشته شده باشند. بر اساس این گزارش، ۳ افسر سعودی به نامهای «احمد الکعبی»، «شامی محمد العسیری» و «طارق احمد المحبشی» نیز در این حمله موشکی زخمی شدند. تا لحظه تنظیم این گزارش، عربستان سعودی و دولت مستعفی یمن (عبدربه منصور هادی) واکنشی به این حمله موشکی نشان ندادند. پادگان نظامی تداوین که در محاصره نیروهای ارتش و انصارالله قرار دارد، پیش از این نیز هدف حمله موشکی قرار گرفته بود. نوع حمله و اطلاع از زمان و مکان نشست فرماندهان عالیرتبه باعث شده است عناصر دولت منصور هادی یکدیگر را به خیانت و جاسوسی برای دولت صنعا متهم کنند. مأرب مهمترین و باارزشترین پایگاه ائتلاف سعودی و دولت هادی محسوب میشود و نیروهای ارتش و انصارالله یمن ماههاست در اطراف شهر مأرب مستقر شده و این شهر را در حالت نیمهمحاصره قرار دادهاند. پنجشنبهشب همچنین تلویزیون سعودی اعلام کرد: ریاض ۳ فروند پهپاد بمبگذاری شده را که توسط حوثیها (جنبش انصارالله یمن) به سمت عربستان به پرواز درآمده بود، سرنگون کرد. این شبکه جزئیات بیشتری در این باره نگفت.
* حمله به تأسیسات نفتی جازان
بامداد جمعه، ساعاتی پس از حمله موشکی به نشست فرماندهان ائتلاف سعودی، تلویزیون رسمی سعودی از حمله قایقهای انتحاری یمنی به یک سکوی فرآوردههای نفتی در جازان عربستان واقع در جنوب غرب این کشور و آتشسوزی گسترده در این مکان خبر داد. شبکه خبری الجزیره هم با انتشار این خبر نوشت آتشسوزی نزدیک یک سکوی شناور تخلیه ایستگاه توزیع فرآوردههای نفتی در جازان رخ داده است. در همین حال وزارت انرژی عربستان اعلام کرد این آتشسوزی به دنبال یک عملیات که توسط حوثیها (انصارالله یمن) با هدف لطمه زدن به امنیت صادرات فرآوردههای نفتی انجام شده، رخ داده است. این وزارتخانه همچنین مدعی شد نیروهای انصارالله ۲ فروند قایق بمبگذاری شده را در این محل منفجر کردهاند. وزارت انرژی عربستان در عین حال اعلام کرده این آتشسوزی تلفات جانی در پی نداشته است.
* نقش قدرت موشکی یمن در تغییر موازنه قدرت
با گذشت بیش از 5 سالونیم از آغاز جنگ همهجانبهای که عربستان سعودی در قالب ائتلاف با چندین کشور عربی و فرامنطقهای علیه مردم یمن به راه انداخته است، این جنگ نهتنها نتیجهای جز شکست و افزایش اختلاف میان همپیمانان نظامی حاضر در ائتلاف برای عربستان نداشته است، بلکه هزینههای زیادی را به اقتصاد عربستان تحمیل کرده است. این ائتلاف که با هدف بازگرداندن قدرت به عبد ربه منصور هادی، رئیسجمهور مستعفی یمن شکل گرفته، حملات سنگین هوایی، زمینی و دریایی را متوجه یمن کرده است. هر چند در سالهای گذشته تلاشهایی برای برقراری آتشبس شده اما به دلیل نقض عهدهای مکرر ائتلاف سعودی، انصارالله حملاتش به مراکز حساس نظامی سعودی را از سر گرفته است.
ارسال به دوستان
طرفداران ترامپ امروز در واشنگتندیسی تجمع برپا میکنند
تشدید دوقطبی در آمریکا
* ترامپ: سیستم آمریکا دهها هزار رأی من را دزدید
گروه بینالملل: با وجود گذشت 11 روز از برگزاری انتخابات آمریکا، نتیجه نهایی انتخابات همچنان در گیرودار کشمکش میان دموکراتها و جمهوریخواهان است. دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهوری مستقر آمریکا اگر چه بنا بر آنچه رسانههای آمریکایی اعلام کردهاند نتیجه را به بایدن دموکرات واگذار کرده اما با پیگیریهای حقوقی و دلگرمی به 70 میلیون نفری که به وی رای دادهاند، امیدوار است بتواند نتیجه انتخابات را به سود خود برگرداند.
یکی از مهمترین اقدامات کمپین ترامپ که از فردای برگزاری انتخابات وعده آن داده شد، برگزاری راهپیمایی میلیونی است. در همین ارتباط کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ، کلیپی تصویری را با موضوع فراخوان از هواداران برای برپایی تظاهرات گسترده در روز چهاردهم نوامبر (24 آبان) در واشنگتن منتشر کرد. در تصاویر این کلیپ، هواداران ترامپ پلاکاردهایی در دست دارند که روی آنها نوشته شده است: اگر بایدن برنده شود، چین برنده شده است؛ چین مالک بایدن است؛ من دیدم مردهها داشتند رای میدادند؛ دزدی را متوقف کنید. در این آگهی تبلیغاتی از مردم آمریکا خواسته شده «ایستادگی کنند و در برابر انتخابات سراسر تقلب(!) بجنگند و کاری کنند که صدایشان شنیده شود».
دعوت به راهپیمایی توسط حامیان ترامپ در حالی که دموکراتها اعلام پیروزی در انتخابات کردهاند، در کنار تحولات اخیر آمریکا معنایی جز افزایش عمق دوقطبی ایجاد شده در آمریکا ندارد؛ امری که افرادی مثل اوباما هم اخیرا به آن اشاره کردهاند.
* ترامپ: ایالتهای مورد تردید باید به فهرست پیروزی من اضافه شوند
همزمان با اعلام راهپیمایی طرفداران ترامپ در آمریکا، ترامپ دیروز در توئیتی نوشت: «ایالتهای مورد تردید باید فورا به فهرست پیروزی ترامپ اضافه شوند. بایدن پیروز نشد، او با فاصله شکست خورد». ترامپ پیش از آن هم در توئیتی مردم را به دیدن ۲ برنامه در فاکسنیوز دعوت کرد و نوشت: «این برنامهها تاییدکننده سیستم رأیگیری وحشتناک، نادرست و ناایمن آمریکاست که باعث شد دهها هزار رای من دزدیده شده و به بایدن تعلق گیرد». ترامپ پیشتر هم گفته بود 7/2 میلیون رأی قانونی او در سراسر این کشور حذف شده است. «گزارش: شرکت دومینیون 7/2 میلیون از آرای ترامپ را در سراسر کشور حذف کرده است. تحلیل دادهها نشان میدهد ۲۲۱۰۰۰ رأی پنسیلوانیا از رئیسجمهور ترامپ به بایدن تغییر داده شده است. ۹۴۱۰۰۰ رأی ترامپ حذف شده است. ایالتهایی که از سامانههای شرکت دومینیون استفاده کردهاند ۴۳۵ هزار رأی را از ترامپ به بایدن تغییر دادهاند». توئیتر زیر این پیام ترامپ برچسبی را منتشر کرد و نوشت: «این ادعا درباره تخلف انتخاباتی، مورد مناقشه است».
* باراک اوباما: اختلافات ما در آمریکا عمیق است
باراک اوباما، رئیسجمهوری سابق آمریکا که نقش مهمی در پیروزی بایدن در انتخابات ایفا کرد، بعد از اعلام رسانههای آمریکایی مبنی بر پیروزی بایدن، همچنان حضور خود در صحنه را حفظ کرده است. در همین حال هفته آینده کتابی از وی به نام «سرزمین موعود» منتشر میشود. خبرگزاری فرانسه که توانسته به نسخهای از این کتاب دسترسی پیدا کند، نوشته اوباما در کتابش خاطرنشان کرده است چقدر اختلاف و دودستگیها در آمریکا عمیق است و کنار رفتن دونالد ترامپ از قدرت، صرفا برای برطرف کردن این اختلافها کافی نخواهد بود. اوباما در بخشی از نخستین جلد این کتاب نوشته است:«شاید نگرانکنندهترین مساله این باشد که به نظر میرسد دموکراسی ما در آستانه سقوط در بحران است»؛ بحرانی ریشهای که به گفته وی رویارویی میان ۲ نگرش از آمریکایی است که هست و آمریکایی که باید باشد. اگر چه باراک اوباما در این کتاب پیروزی جو بایدن، معاون سابقش را به وی تبریک میگوید اما درباره هر گونه نگرش ملکوتی به سالهای پس از ترامپ نیز هشدار میدهد به طوری که نوشته است: «من این موضوع را میدانم که صرف انتخابات مشکل را حل و فصل نخواهد کرد؛ ضمن آنکه اختلافهایمان درون آمریکا عمیق است، چالشهایمان نیز قابل ملاحظه است».
* معیارهای دوگانه اوباما برای دموکراسی
وی همچنین در مصاحبهای با شبکه خبری «سیبیاسنیوز» چهرههای ارشد حزب جمهوریخواه را متهم کرد با صف کشیدن در کنار دونالد ترامپ در رد نتیجه انتخاباتی که بازنده آن شد، مشغول تضعیف دموکراسی هستند. انتقاد اوباما از تضعیف دموکراسی توسط جمهوریخواهان و ترامپ در حالی است که وی بارها از ادعای تقلب یکی از نامزدهای انتخابات در سایر کشورها حمایت کرده است. کافی است در یکی از کشورهایی که با آمریکا رابطه حسنهای ندارد انتخاباتی برگزار شود و نامزد مخالف غرب پیروز شود؛ آنگاه آمریکاییها با همه پتانسیل سیاسی و رسانهای خود وارد فاز حمایت از نامزد شکست خورده اما متمایل به غرب میشوند. اوباما همچنین در حالی که هنوز بحث جدال حقوقی ترامپ درباره نتیجه انتخابات ادامه دارد، گفت: بایدن به روشنی برنده انتخابات امسال شده و ادعاهای کذب درباره تقلب انتخاباتی ناشی از یأس ترامپ از شکست است. اوباما گفت: من بیشتر از این واقعیت نگرانم که سایر مقامهای جمهوریخواه که به وضوح از واقعیت خبر دارند، [با دونالد ترامپ] همراهی میکنند. این یک گام دیگر در جهت مشروعیتزدایی نه فقط از دولت آینده بایدن، بلکه به طور کلی نظام دمکراتیک خواهد بود که پا گذاشتن در مسیری خطرناک است.
* نانسی پلوسی: این سیرک مضحک را متوقف کنید
بعد از اوباما، نانسی پلوسی و چاک شومر از سران حزب جمهوریخواه خواستند نتیجه انتخابات را بپذیرند تا کنگره بتواند روی تصویب بسته جدید کمکی ویروس کرونا تمرکز کند. آنها گفتند امتناع جمهوریخواهان از پذیرش پیروزی جو بایدن، برگزاری جلسه در این باره را با مانع مواجه کرده است. نانسی پلوسی گفت: «آنها وسط یک سیرک مضحک قرار دارند و از پذیرش واقعیت سر باز میزنند. این سیرک را متوقف کنید و کاری را انجام دهید که برای مردم آمریکا واقعا اهمیت دارد؛ سلامتی و امنیت اقتصادی آنها». چاک شومر، رهبر دموکراتهای سنا هم جمهوریخواهان کنگره را به تسلیم شدن در مقابل دونالد ترامپ که از پذیرش شکست در انتخابات سر باز زده و اتهاماتی درباره تقلب در انتخابات را مطرح کرده، متهم کرد. وی گفت: جمهوریخواهان سنا! انکار واقعیت را متوقف کنید. از نشان دادن تردید در روند دموکراتیک ما به عمد و بدون پروا دست بکشید و بر کرونا تمرکز کنید.
* درخواست دسترسی بایدن به گزارشهای امنیتی
حتی اگر بایدن بتواند از جدال حقوقی خود با ترامپ سربلند خارج شود، یکی از مهمترین مشکلات او به رسمیت شناخته نشدن پیروزیاش توسط ترامپ و تیم فعلی کاخ سفید است. همین هم سبب شد تا تیم انتقال قدرت بایدن در وضعیت مبهمی قرار بگیرد. با این حال گروهی متشکل از بیش از ۱۵۰ مقام امنیتی و دیپلمات پیشین آمریکا در نامهای، درباره تأخیر در روند انتقال قدرت به بایدن، نامزد حزب دموکرات و پیروز انتخابات ریاستجمهوری هشدار دادند. به نوشته نشریه پولیتیکو، این مقامات پیشین که در دولتهای مختلف دموکرات و جمهوریخواه فعالیت داشتهاند، خطاب به اداره خدمات عمومی نوشتند، بایدن به عنوان رئیسجمهور منتخب و کاملا هریس به عنوان معاون او باید دسترسی به اطلاعات لازم برای پیشبرد مسائل امنیت ملی نظیر جلسات روزانه و تصمیمات غیرقطعی درباره استفاده احتمالی از نیروهای نظامی را داشته باشند. این نامه توسط ۱۶۱ مقام امنیتی سابق از جمله چاک هیگل وزیر پیشین دفاع، مایکل هیدن رئیس پیشین آژانس امنیت ملی (NSA) و آژانس اطلاعات مرکزی (CIA)، ویسلی کلارک فرمانده بازنشسته و سامانتا پاور نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل، امضا شده است. نام شماری از مقامات سابق دولت «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا از جمله داگ سیلیمن سفیر پیشین آمریکا در بغداد، جاوید علی مدیر ارشد پیشین بخش مبارزه با تروریسم شورای امنیت ملی آمریکا و الیزابت نیومن دستیار وزیر امنیت داخلی آمریکا در امور مبارزه با تروریسم نیز پای این نامه به چشم میخورد. طبق قانون آمریکا، امیلی مورفی، رئیس اداره خدمات عمومی باید به طور رسمی به دولت انتقالی اجازه مداخله در امور آژانسهای مختلف دولت و بازبینی لیست کارکنان آنها را بدهد. او نیز کارمند ترامپ است و تاکنون حاضر به امضای چیزی نشده است.
* استعفاهای زنجیرهای مقامات امنیتی و نظامی آمریکا
بعد از اخراج توئیتری وزیر دفاع آمریکا و استعفای چند نفر از سران پنتاگون، الکسیس راس، معاون رئیس ستاد کارکنان وزارت دفاع آمریکا هم روز پنجشنبه استعفای خود را اعلام کرد. جن استوارت، رئیس ستاد کارکنان وزارت دفاع آمریکا و مدیر راس نیز روز سهشنبه استعفای خود را اعلام کرده بود. دونالد ترامپ دوشنبه هفته پیش تنها با یک پیام توئیتری، اخراج اسپر را اعلام کرد. او در این پیام توئیتری نوشت کریستوفر سی. میلر، مدیر مرکز ملی مبارزه با تروریسم را به عنوان سرپرست وزارت دفاع برگزیده است. اخراج اسپر، موجی از استعفا را در پنتاگون به راه انداخت. علاوه بر این وزارت امنیت داخلی آمریکا نیز شاهد استعفای برایان وِیر، دستیار مدیر امنیت سایبری در بخش آژانس امنیت زیرساختی و سایبری وزارت امنیت داخلی آمریکا و والری بوید، دستیار وزیر در امور بینالملل این وزارتخانه بود. کریستوفر کِرِبس، مدیر امنیت سایبری در بخش آژانس امنیت زیرساختی و سایبری وزارت امنیت داخلی آمریکا هم به دستیاران خود گفته که انتظار دارد کاخ سفید او را اخراج کند. در پنتاگون نیز، به گزارش نشریه «پولیتیکو»، دستیار وزیر دفاع در امور سیاسی، دستیار وزیر دفاع در امور امنیت و دستیار وزیر دفاع در امور اطلاعات استعفاهای خود را ارائه دادهاند. سیانان اخیرا گزارش داد ترامپ 3 مقام ارشد دیگر از جمله رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) را تا پیش از پایان دولتش برکنار خواهد کرد.
* واکنش آژانس امنیت داخلی آمریکا به سخنان ترامپ
مطرح شدن بحثهایی چون ایجاد عامدانه باگ نرمافزاری و شمرده شدن آرا به سود بایدن از سوی ترامپ سبب شد پای نهادهای دولتی درگیر در انتخابات هم به این ماجرا باز شود. در همین ارتباط به گزارش دویچه وله، آژانس امنیت سایبری و زیرساختهای آمریکا (CISA) وابسته به آژانس امنیت داخلی و شورای هماهنگی انتخابات (GCC) با صدور یک بیانیه مشترک تایید کردند مدارک و اسنادی دال بر تغییر آرا، شمارش نشدن آرا یا گم شدن برگههای رای وجود ندارد. نهادهای یادشده دولتی همچنین تایید کردهاند انتخابات سوم نوامبر ریاستجمهوری آمریکا امنترین انتخابات در طول تاریخ این کشور بوده است.
* واکنش دادستان کل آریزونا به شکایت ترامپ
آریزونا یکی از ایالتهایی بود که ترامپ بارها از تقلب سیستماتیک دموکراتها در آن به سود بایدن سخن گفته بود. همین هم باعث شد برنوویچ، دادستان کل ایالت آریزونا در مصاحبهای با شبکه فاکسبیزنس درباره شکایت ستاد انتخاباتی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و احتمال پیروزی وی در این ایالت صحبت کند. برنوویچ گفت: ما در حال حاضر درباره کمتر از ۲۰۰ رأی که درباره آنها شک و تردید وجود دارد، صحبت میکنیم. دادستان کل آریزونا در صحبتهای خود همچنین گفت: به نظر میرسد جو بایدن در آریزونا پیروز خواهد شد. وی افزود: هیچ شواهد یا حقیقتی وجود ندارد تا دیگران را به این باور برساند که نتایج انتخابات تغییر خواهد کرد.
***
کنایه سندرز به پمپئو: نه آقای پمپئو! خبری از انتقال قدرت به دولت دوم ترامپ نخواهد بود. این رقابت به پایان رسیده و جو بایدن رئیسجمهوری بعدی ما خواهد بود. چطور میتوانید سایر دولتها را موعظه کنید به دموکراسی و اینکه به اراده مردمشان احترام بگذارند؛ وقتی خودتان نجابت انجام همین کار را ندارید؟
ارسال به دوستان
ژرمنها هول شدهاند!
حنیف غفاری: وزیر خارجه آلمان در حالی که هنوز پیروزی نهایی «جو بایدن» در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا رسمیت نیافته، از بازگشت احتمالی دموکراتهای آمریکا به برجام و لزوم بسط و گسترش تعهدات ایران در توافق هستهای گفته است. «هایکو ماس» در این باره به «آسوشیتدپرس» میگوید: «احتمال بازگشت آمریکا به برجام تحت ریاستجمهوری بایدن وجود دارد؛ به شرط آنکه تهران از نقض(!) تعهدات هستهای خود دست بکشد. برلین نیز مانند آمریکا با نقش بیثباتکننده ایران در منطقه، برنامه موشکهای بالستیک و تهدید ایران علیه اسرائیل مشکل دارد. باید به همراه ایران و آمریکا با هم گفتوگو کنیم تا دیگر مشکلات و موضوعات را نیز در این توافق بگنجانیم!»
همانگونه که پیشبینی میشد، تروئیکای اروپا، بویژه 2 کشور آلمان و فرانسه از اکنون بازی خود را در زمین دولت جدید آمریکا آغاز کردهاند. برلین، پاریس و لندن از 18 اردیبهشتماه 97 تاکنون، کمترین اقدام عملیاتی در صیانت از منافع حداقلی ایران در برجام انجام نداده و اکنون هم منتظر چینش «قواعد بازی تاکتیکی» خود متناسب با رویکرد دولت جدید آمریکا هستند. در حال حاضر، مقامات آلمانی به استقبال «تغییر برجام» رفتهاند! به عبارت بهتر، ژرمنها مانند فرانسویها معتقدند «شاکله برجام» باید حفظ شود و «محتوای آن» به سود منافع مشترک آمریکا و تروئیکای اروپا تغییر یابد. این به معنای «بسط تعهدات ایران» در ازای «قبض تکالیف غرب» است! این اقدامات تاکتیکی، در ذیل استراتژی «مهار حداکثری ایران» صورت میگیرد. با این حال دموکراتها معتقدند چینش و تجمیع اجزا و ارکان این استراتژی، باید در چارچوب الگووارههای «چندجانبهگرایی» و در پس همکاریهای مستقیم در 2 سوی آتلانتیک (میان آمریکا و بازیگران اروپایی) حاصل شود.
صورتمسأله مشخص است! ژرمنها پروژه «بازگشت به سال 2017» را کلید زدهاند! سال 2017 میلادی، یعنی زمانی که ترامپ هنوز از توافق هستهای با ایران خارج نشده بود، مقامات اروپایی با واشنگتن در حال برگزاری سلسله مذاکراتی پیچیده و فشرده بر سر «تغییر برجام» در عین «حفظ ظاهر آن» برآمدند. «رکس تیلرسون» وزیر پیشین خارجه آمریکا و «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه (به نمایندگی از اتحادیه اروپایی) نقش بسزایی در هدایت این پروسه داشتند. با این حال پس از برکناری تیلرسون و نهایی شدن تصمیم ترامپ درباره خروج از برجام- که مصرفی داخلی در آمریکا داشت ـ مذاکرات «آمریکا- اروپا» در تقابل با ایران مدل عملیاتی دیگری یافت.
امروز، ژرمنها نتوانستهاند ذوق خود از پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا را پنهان کنند! «هایکو ماس» که خود یکی از نمادهای «بیتعهدی مطلق اروپا در برجام» محسوب میشود، قصد دارد فورا مقدمات «بازگشت مشترک آمریکا-اروپا» به سال 2017 را فراهم آورد! ژرمنها امروز مانند فرانسویها و انگلیسیها درصددند ضمن تحدید توان موشکی و منطقهای ایران و جلب موافقت کشورمان با بازرسیهای نامحدود بازرسان آژانس- بخوانید جاسوسان آژانس-محدودیتهای هستهای ایران در برجام را نیز از طریق حذف بند موسوم به «غروب آفتاب» دائمی کنند. فراتر از آن، ماس در تازهترین سخنان خود مستقیما به موضوع «تامین امنیت کامل رژیم اشغالگر» اشاره کرده است. تروئیکای اروپا در صدد است از اکنون به رژیم اشغالگر قدس تعهد دهد هر گونه توافق جدید آنها با ایران، ناظر به دغدغهها و منافع تلآویو صورت میگیرد!
همانگونه که مشاهده میشود، اعمال تغییر در هر یک از این موارد، مصداق عینی «استحاله ایران» و شکلگیری توافقی خواهد شد که در گذشته، حال و آینده مورد پذیرش جمهوری اسلامی ایران نبوده و نخواهد بود. در این میان، مقامات آمریکایی و اروپایی به جای تمرکز بر ماهیت و محتوای موضوع، درصددند شاکله توافق هستهای را حفظ کرده و در عین حال، محتوای آن را تغییر دهند.
در این میان، اهمیتی ندارد نام این «شعبدهبازی» چه باشد! مقامات اروپایی سال 2017 معتقد بودند میتوان تحت عنوان «توافق تکمیلی برجام» یا «الحاقیه برجام» چنین مواردی را در ذیل آن توافق گنجاند تا برچسب «انعقاد توافق جدید» نیز به آن بچسبد!
«ماس» و «لودریان» وزرای خارجه آلمان و فرانسه نیز دقیقا مانند بایدن و همراهانش، معتقدند این بار باید مذاکرات محدودکننده و بازدارنده علیه ایران را به صورت همزمان و در همه حوزهها (منطقهای، هستهای و موشکی) آغاز کرد. به عبارت بهتر، دموکراتها این بار از رویکرد برگزاری مذاکرات به صورت مرحله به مرحله (شکلدهی برجامهای مختلف به گونهای که هر برجامی پیششرط تحقق برجام دیگر باشد) فاصله گرفتهاند. وزیر خارجه آلمان استارت این بازی از پیش تعیین شده را زده و صراحتا اهداف نهایی آن را نیز مشخص کرده است! امیدواریم این بار دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان چشمان خود را روی چنین مواضع و اظهاراتی نبندد.
ارسال به دوستان
یارانه باید به تولیدکننده داده شود نه مصرفکننده
دکتر مهدی بشارتده سلوطی: سیاستهایی که تحت عنوان سیاستهای توسعه صنعتی در کشور در حال اجراست، باعث نادیده گرفتن توان بخش کشاورزی در سالهای اخیر شده و چون تمایل دولتها به سمت تأمین نیاز داخلی کشور از طریق واردات بوده، بخش کشاورزی با رکودی بسیار شدید مواجه شده است.
کشورهای توسعهیافتهای که سیاستهای توسعه صنعتی را در دستور کار خودشان قرار داده بودند، با گذر زمان متوجه شدند تأکید بر توسعه صنعتی، خود به خود رکود بخش کشاورزی را برایشان رقم خواهد زد، در نتیجه از یک زمانی به بعد در سیاستهای خود تغییر رویه داده و به سمت توجه به بخش کشاورزی رفتند.
با وجود این تجربه در دنیا، این سیاستها هنوز در کشور، پابرجاست و بسیاری از مسؤولان معتقدند باید توسعه صنعتی اتفاق بیفتد و از ظرفیت بخش کشاورزی غافل هستند، در حالی که کشاورزی با مسائلی چون امنیت ملی و اشتغالزایی ارتباط تنگاتنگ دارد.
1- در مقوله امنیت ملی، گندم یک کالای استراتژیک برای کشور است اما بتازگی ردیف طرح خودکفایی گندم را حذف کردهاند و از آنجا که هزینه تولید و بهرهوری گندم و قیمت خرید تضمینی آن از سوی دولت پایین است، کشاورز برای کشت گندم ترغیب نمیشود. این در حالی است که اگر سطح کشت گندم در کشور پایین بیاید، به دلیل وجود فشارهای تحریمی که در حوزههای مختلف وجود دارد، در تأمین کالای بسیار استراتژیک گندم نیز دچار وابستگی شده و مشکلات دوچندان خواهد شد.
مشکل دیگر این است که ما از ظرفیتهای موجود در بخش کشاورزی غافل شدهایم. یکی از این ظرفیتها اشتغالزایی است. بر اساس آمار موجود، بخش کشاورزی 30 درصد کل شاغلان اقتصاد ایران را به خود اختصاص داده است اما متأسفانه دولتهای ما اعتقادی به اینکه در الگوهای خود کشاورزی را به عنوان یکی از بخشهای مهم اقتصاد بپذیرند، ندارند.
این مسأله از همان نگاه سنتی به کشاورزی نشأت گرفته و مسؤولان هنوز بالا بودن بهرهوری سرمایه در بخش کشاورزی را نپذیرفتهاند. این در حالی است که یک واحد ارزش افزوده در بخش کشاورزی با سرمایه کمتری نسبت به بخشهای دیگر اقتصادی به دست میآید.
جالب است بدانید هلند با جمعیت 17 میلیون نفر که از نظر وسعت با ۳ استان شمالی ما یعنی مازندران، گیلان و گلستان با مجموع جمعیت 12 و نیم میلیون نفر برابری میکند و میانگین بارش آن 600 میلیمتر بوده و 100 میلیمتر از این استانها کمتر است، توانسته به واسطه فروش محصولات کشاورزی 5/2 برابر درآمد حاصل از فروش نفت ما در یک سال کسب درآمد کند.
علت این موضوع آن است که در کشور ما یک فضای مناسب برای بهرهبرداری از توانایی بخش کشاورزی به وجود نیامده است. یکی از مشکلات موجود در این مسیر، نوع اعطای یارانه در کشور یعنی یارانه برای مصرف است. در بخش کشاورزی به جای آنکه از تولیدکننده حمایت و با استفاده از یارانه، هزینه تولید محصولات را کم کنیم، یارانه را به سمت مصرف بردهایم. یعنی به کشاورز گفته میشود محصول را بدون توجه به قیمت تمامشده تولید کن و زمانی که قرار است این محصول به دست مصرفکننده برسد، یارانه به آن اختصاص داده میشود.
این در حالی است که اعطای یارانه به مصرفکننده یک فضای رانتی و فسادآمیز به وجود میآورد و این همان اتفاقی است که در کشور ما در حال رخ دادن است. نمونه این یارانه را میتوان در قیمتگذاری برخی کالاها مانند مرغ دولتی، گوشت دولتی و تخممرغ دولتی مشاهده کرد. این رویه اشتباه بوده و یارانه باید به سمت تولید رود تا قیمت تولید کاهش پیدا کند.
2- یکی دیگر از مشکلات گریبانگیر بخش کشاورزی این است که مدیران کشور اعتقادی به صنعتی بودن کشاورزی ندارند. نمونه بارز آن فروش محصولات به خارج از کشور به صورت خام است و ما محصولات کشاورزی را به صورت کالای نهایی عرضه نمیکنیم. این مسأله تنها باعث خروج منابع از کشور میشود و نمیتوان نام آن را صادرات گذاشت.
یکی از راههای حل این مشکل و تغییر نوع نگاه به کشاورزی، تغییر نظام حسابداری ملی و وارد کردن ارزش واقعی خدمات بخش کشاورزی به محاسبات و ارزیابی اقتصادی آثار مستقیم و غیرمستقیم و آشکار و پنهان طرحها و فعالیتهای اقتصادی است و اگر اینها در نظام حسابداری کشور وارد شود، شاخص رتبهبندی بخش کشاورزی نیز مانند سایر بخشها تغییر کرده و بر رشد این صنعت تأثیر خواهد گذاشت.
همچنین بخش کشاورزی و منابع طبیعی کشور نیازمند یک سرمایهگذاری اصولی است و باید با خروج دولت از این بخش یک فضای کسبوکار مناسب برای نقشآفرینی بخش خصوصی و تعاونیها به وجود آید. اقتصاد دولتی، موجب رانت و فساد خواهد شد و تا زمانی که اقتصاد ما دولتی است این پیشنهادها و تغییرها عملی نخواهد شد.
متأسفانه در حال حاضر دولت نقش اصلی را در بخش کشاورزی داشته و اتحادیهها و تشکلهایی که کشاورزان از آن منتفع هستند، کمترین نقش را ایفا میکنند. اگر نقش این مراکز برجسته شود، منافع کشاورزان بهتر تأمین شده و بهتر میتوان بخش کشاورزی را مدیریت کرد.
3- یکی دیگر از مشکلات کشاورزی، راهبرد جایگزینی واردات و ارتقای صادرات است. این تلقی اشتباه بوده و خساراتی را به دنبال دارد زیرا جایگزینی واردات و ارتقای صادرات جانشین هم نبوده و در اصل مکمل یکدیگرند و باید در بخش کشاورزی این ۲ در کنار یکدیگر دیده شوند.
در کرهجنوبی و چین تایپه، راهبرد جایگزینی واردات را در مسیر توسعه فناوری محصولات کشاورزی به کار گرفته و آن را به صادرات منتقل کردند، یعنی ما باید در بعد محصولاتی که در تولید آن مزیت نسبی داریم، استراتژی توسعه صادرات را از طریق وارد کردن تکنولوژی ساخت دستگاهها و ماشینآلات مورد نیاز انجام دهیم.
نکته آخر آنکه مشکل اساسی بخش کشاورزی ایران این است که مسؤولان اجرایی به دنبال یک الگوی توسعه متناسب با ظرفیتهای بخش کشاورزی کشور نرفتهاند و در این بخش تنها به دنبال تقلید هستند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|